السلام علیک یا جعفر بن محمد ایها الصادق یابن رسول الله - دنـیـــای جـــوانـی

درباره نویسنده
السلام علیک یا جعفر بن محمد ایها الصادق یابن رسول الله - دنـیـــای جـــوانـی


آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
دوست و خصوصیات آن
دعا
مشکلات جوانی
نصایح
خاطرات مقام معظم رهبری
اشعار
دلتنگی های من
دختر خانم ها حتما بخوانند . . .
دل و . . .
هنگام ظهور
عشق حقیقی
سیب گلاب
روزی که شهادت . . .
فرهنگ دانشجوئی یا . . .
بهداشت عمومی
شب جمعه
یک خاطره
امید
خاطرات حاج آقا قرائتی
جرم و جنایت چرا ؟
تصاویر شیراز قدیم
حضرت علی علیه السلام
آرزوها . . .
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)
کاریکاتور
زن و اشتغال
حقیقت تلخ
یا جواد الائمه(ع)
نامه ای عاشقانه
ازدواج با شکوه
حجاب
حرف دل
غیرت و مردانگی
محرم
ابتذال در مداحی
باغ انقلاب
ویروس اجتماعی
یا رسول الله ...
مطالب سیاسی
ریشه تاریخی سیزده بدر
نماز
ویژه سفر رهبر به شیراز
رخنه شیطان
نامه ای به دوست
السلام علیک یا فاطمة الزهرا(س)
موج وبلاگی حجاب
نهج البلاغه و مظلومیت علی (ع)
خاطرات فراموش نشدنی
عالم محضر خداست
لذت عبادت
انسان و ایمان
بیت النور
ماه رمضان
تفاوت فرهنگ ها ...
علی (ع) و شب قدر
یاد امام و شهدا ...
ایستگاه پاسخگوئی حجاب
دانلود برنامه رساله برای موبایل
السلام علیک یا جعفر بن محمد ایها الصادق یابن رسول الله
ظاهر و باطن
السلام علیک یا حضرت معصومه سلام الله علیها و رحمة الله و برکاته
تحلیل روز یا کوته نگری ...
به اسم قرآن چه می کنند !
حرم علی بن حمزه علیه السلام
دکتر عصام العماد
معنای زندگی
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها Ho! O Saki
عاشقانه و عارفانه
غزه - gaza
علیمی به کجا چنین شتابان !
حاج میرزا محمد اسماعیل دولابی
کاریکاتور _ عشق های امروزی...
صورت و سیرت
اردوی جنوب(از بلاگ تا پلاک)
بعضی وقتها ...
به بهانه تولد
نامه ای به پدر جانبازم
هدف از ازدواج چیست ؟
دل نوشته ها 2
ساده اما حسابی
به رنگ جوانی
تهاجم فرهنگی در پوشاک !
کنکور ازدواج
شب است و همسایه گرسنه
انیشتین
مرگ بر اسرائیل
بصیرت
کرونا


لینکهای روزانه
سریعترین دیکشنری آن لاین [36]
فوتوشاپ آن لاین [31]
مشاوره و پاسخگوی آن لاین [28]
اعراب گذاری هوشمند [13]
پخش زنده شبکه های صدا و سیما [192]
سازمان ملی جوانان [194]
فرهنگ واژگان فارسی به فارسی [139]
آپلود رایگان عکس و فایل [212]
صورت حساب تلفن همراه [313]
اس ام اس های مذهبی [935]
پایگاه اطلاع رسانی دفترمقام معظم رهبری [167]
علوم و معارف قرآن در تفاسیر [263]
[آرشیو(12)]


لینک دوستان

پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار
پیاده تا عرش
مهندس محی الدین اله دادی
► o▌ استان قدس ▌ o ◄
****شهرستان بجنورد****
رهسپاریم با ولایت تا شهادت
برادران شهید هاشمی
بچّه شهید (به یاد شهدا)
دهکده کوچک ما
خط سرخ شهادت
ملیحــــــــــــــــــــــانه
حرفهای جوانی


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
السلام علیک یا جعفر بن محمد ایها الصادق یابن رسول الله - دنـیـــای جـــوانـی


لوگوی دوستان



آمار بازدید
بازدید کل :673003
بازدید امروز : 55
بازدید دیروز :41
 RSS 
 

السلام علیک یا جعفر بن محمد ایها الصادق یابن رسول الله
مقام : امام ششم   نام : جعفر(ع)    لقب : صادق(ع)  کنیه : ابو عبدالله(ع)
نام پدر : محمد(ع)    نام مادر ام فروه(علیها السلام)
تاریخ ولادت : روز 17 ربیع الاول سال 83 هجری قمری در مدینه
مدت امامت : 24 سال     مدت عمر : 65 سال
تاریخ شهادت : روز 25 شوال سال 148 هجری قمری در مدینه
قاتل : منصور دوانیقی (دومین خلیفه عباسی) به وسیله انگور زهر آلود آن حضرت را به
هادت رسانید .  
محل دفن : بقیع              تعداد فرزند : 7 پسر ، 3 دختر

زین قصه که آن شمع حقایق می سوخت

گل جامه درید و شقایق می سوخت
منصور ز ظلم خویشتن راضی بود
کز زهر جفا امام صادق (ع) می سوخت

ای آبرو مند درگاه الهی ، در پیگاه خداوند ما را شفاعت فرما و کمک کن تا از مصیبت دور باشیم. آبرو مندی امام صادق(ع) در پیشگاه خداوند متعال چندین علت دارد که به دو مورد آن اشاره می کنیم .
یکی از موارد آن بواسطه ی خاندان پاک و طاهری است که خدای بزرگ آنها را پاکیزه گردانیده است و مهر " إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا " را بر پیشانی آنان زده است .
سبب دیگری که امام صادق (ع) در درگاه الهی وجیه و آبرومند گردیده است زحمات طاقت فرسائی است که این امام بزرگوار در راه پیشبرد احکام الهی متحمل نموده است . شاگردان زیادی تربیت نمودند و پایه های فقهی شیعی به وسیله آن حضرت و پدر بزرگوارش امام باقر(ع) محکم گردید ؛ به طوریکه فقط ابان بن تغلب سی هزار حدیث و محمد مسلم شانزده هزار حدیث از امام صادق(ع) روایت کرده اند .
و از طرفی امامت آن حضرت در زمان منصور از خلفای ستمگر بنی عباس بود که بارها به دستور منصور ، آن امام بزرگوار را با وضع دلخراشی احضار کردند . در یکی از مواردی که منصور توسط محمد بن ربیع انجام گرفته به تعریف خودش چنین است :
چون از بام خانه بالا رفتم او (امام صادق(ع)) به نماز ایستاده بود ، پیراهن سفید و بلند پوشیده و مدیلی به کمر بسته بود . چون سلام نماز را داد ، گفتم به زودی دعوت خلیفه را اجابت کن . خواست لباس بپوشد نگذاشتم خواست تطهیر و غسل کند مانع شدم . به همین حال او را با سر و پای برهنه بردم . در راه ضعف بر او غلبه یافت ، بر او رقت کردم و او را بر شتری سوار کردم تا پیش منصور رسیدیم(مجموعه زندگانی 14 معصوم تک جلدی ص 951) .
و این خیلی دردناک است . زیرا این طور استفاده می شود که محمد بن ربیع تا قبل از اینکه امام(ع) دچار ضعف بدنی گردد ، سوار بوده و امام صادق(ع) را پیاده می برده است . بسیار سخت است پیرمردی با سن بالا با پای برهنه مسافت زیادی طی کند . و با دستور منصور که گفته بود سریع او را بیاورید ، معلوم می شود که امام(ع) را کشان کشان و دوان دوان می برده است . بنابر این طبیعی است که ضعف بر حضرت غلبه کند و او را از نفس بیاندازد . البته این احضارها و جسارتها به دفعات تکرار گردید .
منصور دوانیقی جسارت را به حدی رسانده بود که به دستور او خانه ی امام صادق(ع) را در حالیکه همسر و فرزندانش نظاره گر بودند ، به آتش کشید .
روایت شده یک روز پس از آنکه خانه ی امام صادق(ع) را به دستور منصور آتش زدند ، یکی از شیعیان به محضر امام صادق(ع) رسید و امام(ع) راغمگین وگریان دید. علت گریه و اندوه امام(ع) را پرسید ، آن حضرت در پاسخ فرمودند : هنگامیکه در دالان خانه ام آتش زبانه کشید ، در خانه بودم و می دیدم که بانوان حرم از ترس و وحشت شیون زنان به این سو و آن سو می دوند تا آتش به آنها آسیب نرساند ، به یاد ترس و هراس اهلبیت حرم جدم حسین(ع) افتادم که دشمن در روز عاشورا به خیمه های آنان حمله کرد و گفت خانه ظالمان را بسوزانید، از این رو غمگین هستم (مأساة الحسین/ شیخ عبدالوهاب کاشی ص 135)
امام صادق (ع) به وسیله انگور زهر آلودی که منصور دوانیقی به او خورانیده بود مسموم گردید . این مسمومیت باعث شده بود که حضرت بسیار لاغر شود . به طوریکه گویا هیچ از او باقی نمانده بود به جز سر نازنینش . امام(ع) در لحظات پایانی عمر فرمودند : نزدیکانش به دور او جمع شوند . سپس فرمودند :به شفاعت ما نمی رسد کسی که نماز را سبک بشمارد .
زبان حال امام جعفر صادق (ع):
درست است که مرا زجر دادند ، شکنجه روحی دادند . ولی من وقتی به یاد مصایب جدم حسین(ع) می افتادم تمام مصایب خودم را فراموش می کردم . اگر من را سر برهنه و پای برهنه بردند ولی سر بریده به من نشان ندادند ، دستهایم را نبسته بودند ولی امان از اسیری عمه ام زینب(ع) امان از اسیری جدم زین العابدین(ع) .
اگر به من زهر دادند ولی فرزندانم را پس از شهادتم دلداری می دادند و آرام می کردند و مورد احترام قرار می دادند ، ولی امان از هنگام وداع فرزندان ابا عبدالله(ع) با بدن پاره پاره پدر که در آن موقع کسی نبود تا آنان را دلداری دهد .



» ساعت 11:11 صبح روز جمعه 87 آبان 3

 

امام درخاطره ای از زمان تبعید امام موسی کاظم(علیه السلام) به شام بدستور هشام می فرمایند :
یک روز همراه پدرم از خانه هشام بیرون آمدیم. به میدان شهر رسیدیم و دیدیم جمعیت بسیارى گردآمده اند. پدرم پرسید: اینها کیستند؟
گفتند: کشیش هاى مسیحى هستند که هرسال درچنین روزى اینجا اجتماع مى کنند وبا هم به زیارت راهب بزرگ که معبد اوبالاىاین کوه قرار دارد، مى روند و سوالات خود را مى پرسند.
پدرم سرخود را با پارچه اى پوشاند تا کسى او را نشناسد و نزد آن ها رفت. راهب چنان پیر بود که ابروان سفیدش به روى چشمانش افتاده بود . با حریرى زرد ابروان خود را به پیشانى بست و چشمانش را مانند مار افعى به حرکت در آورد.
هشام جاسوسى فرستاده بود تا جریان ملاقات پدرم با راهب را گزارش کند. راهب به حاضران نگاه کرد و پدرم را دید و این گفتگو بین آن دو روى داد :
راهب : تو از ما هستى یا از امت مرحومه (اسلام) ؟!
امام باقر(علیه السلام) : از امت مرحومه (مورد رحمت خدا).
راهب: از علماى اسلام هستى یا از بى سوادهاى آنان؟!
امام: از بى سوادهاى آن ها نیستم.
راهب: آیا من سوال کنم یا تو؟
امام: تو.
راهب رو به مسیحیان کرد و گفت: عجب است که مردى از امت محمد (صلّی الله علیه وآله) این جرأت را دارد که به من مى گوید: تو بپرس.
راهب 5 سوال کرد و امام یک به یک پاسخ داد.
1 ـ به من بگو آن ساعتى که نه از شب است, نه از روز چه ساعتى است؟
2 ـ اگر نه از روز و نه شب است پس چیست؟
امام (علیه السلام) : بین طلوع فجر و طلوع خورشید (بین اول وقت نماز صبح و اول طلوع خورشید) است. وآن ازساعت هاى بهشت است که بیماران در آن شفا مى یابند. دردها آرام مى گیرند و...
3 ـ این که مى گویند: اهل بهشت مى خورند و مىآشامند ولى مدفوع وادرار ندارند, آیا نظیرى در دنیا دارد؟
امام: مانند طفل در رحم مادرش.
4 ـ مى گویند در بهشت ازمیوه ها و غذاها مى خورند ولى چیزى کم نمى شود, نظیرى در دنیا دارد؟
امام: مانند چراغ است که اگر هزاران چراغ از شعله آن روشن کنند از نور او چیزى کم نمى شود.
5 ـ به من بگوآن دوبرادرچه کسى بودند که دریک ساعت دوقلواز مادر متولد شدند ودریک لحظه مردن د, یکى پنجاه سال ودیگرى 150 سال عمر کرد.
امام: عزیز و عزیر بودند که در یک ساعت به دنیا آمدند و سى سال باهم بودند. خداوند جان عزیررا گرفت و او صد سال جزو مردگان بود, بعد او را زنده کرد و بیست سال دیگر با برادرش زندگى کرد.
پس هردو دریک ساعت مردند.
در این هنگام راهب از جاى برخاست و گفت : شخصى داناتر ازمن را آورده اید تا مرا رسوا کنید. به خدا تا این مرد درشام هست , با شما سخن نخواهم گفت. هرچه مى خواهید از او بپرسید.
مى گویند: وقتى شب شد آن راهب نزد امام آمد و مسلمان شد.
وقتى این خبر عجیب به هشام رسید و خبرمناظره در بین مردم شام پخش شد بلا فاصله جایزه اى براى حضرت فرستاد و او را راهى مدینه کرد وافرادى را نیز پیشاپیش فرستاد که اعلام کنند : کسى با دو پسر ابوتراب باقر و جعفر (علیهم السلام)تماس نگیرد که جادوگر هستند.
من آن ها را به شام طلبیدم. آن ها به آیین مسیح متمایل شدند . هرکس چیزى به آنها بفروشد, یا به آن ها سلام کند, خونش هدر است.

منبع : http://www.imam-sadiq.net/sub/isadiq/S6das/elmi.asp#6

 



» ساعت 6:48 عصر روز دوشنبه 86 آبان 14