السلام علیک یا جعفر بن محمد ایها الصادق یابن رسول الله
مقام : امام ششم نام : جعفر(ع) لقب : صادق(ع) کنیه : ابو عبدالله(ع)
نام پدر : محمد(ع) نام مادر ام فروه(علیها السلام)
تاریخ ولادت : روز 17 ربیع الاول سال 83 هجری قمری در مدینه
مدت امامت : 24 سال مدت عمر : 65 سال
تاریخ شهادت : روز 25 شوال سال 148 هجری قمری در مدینه
قاتل : منصور دوانیقی (دومین خلیفه عباسی) به وسیله انگور زهر آلود آن حضرت را به
هادت رسانید . محل دفن : بقیع تعداد فرزند : 7 پسر ، 3 دختر
زین قصه که آن شمع حقایق می سوخت
گل جامه درید و شقایق می سوخت
منصور ز ظلم خویشتن راضی بود
کز زهر جفا امام صادق (ع) می سوخت
ای آبرو مند درگاه الهی ، در پیگاه خداوند ما را شفاعت فرما و کمک کن تا از مصیبت دور باشیم. آبرو مندی امام صادق(ع) در پیشگاه خداوند متعال چندین علت دارد که به دو مورد آن اشاره می کنیم .
یکی از موارد آن بواسطه ی خاندان پاک و طاهری است که خدای بزرگ آنها را پاکیزه گردانیده است و مهر " إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا " را بر پیشانی آنان زده است .
سبب دیگری که امام صادق (ع) در درگاه الهی وجیه و آبرومند گردیده است زحمات طاقت فرسائی است که این امام بزرگوار در راه پیشبرد احکام الهی متحمل نموده است . شاگردان زیادی تربیت نمودند و پایه های فقهی شیعی به وسیله آن حضرت و پدر بزرگوارش امام باقر(ع) محکم گردید ؛ به طوریکه فقط ابان بن تغلب سی هزار حدیث و محمد مسلم شانزده هزار حدیث از امام صادق(ع) روایت کرده اند .
و از طرفی امامت آن حضرت در زمان منصور از خلفای ستمگر بنی عباس بود که بارها به دستور منصور ، آن امام بزرگوار را با وضع دلخراشی احضار کردند . در یکی از مواردی که منصور توسط محمد بن ربیع انجام گرفته به تعریف خودش چنین است :
چون از بام خانه بالا رفتم او (امام صادق(ع)) به نماز ایستاده بود ، پیراهن سفید و بلند پوشیده و مدیلی به کمر بسته بود . چون سلام نماز را داد ، گفتم به زودی دعوت خلیفه را اجابت کن . خواست لباس بپوشد نگذاشتم خواست تطهیر و غسل کند مانع شدم . به همین حال او را با سر و پای برهنه بردم . در راه ضعف بر او غلبه یافت ، بر او رقت کردم و او را بر شتری سوار کردم تا پیش منصور رسیدیم(مجموعه زندگانی 14 معصوم تک جلدی ص 951) .
و این خیلی دردناک است . زیرا این طور استفاده می شود که محمد بن ربیع تا قبل از اینکه امام(ع) دچار ضعف بدنی گردد ، سوار بوده و امام صادق(ع) را پیاده می برده است . بسیار سخت است پیرمردی با سن بالا با پای برهنه مسافت زیادی طی کند . و با دستور منصور که گفته بود سریع او را بیاورید ، معلوم می شود که امام(ع) را کشان کشان و دوان دوان می برده است . بنابر این طبیعی است که ضعف بر حضرت غلبه کند و او را از نفس بیاندازد . البته این احضارها و جسارتها به دفعات تکرار گردید .
منصور دوانیقی جسارت را به حدی رسانده بود که به دستور او خانه ی امام صادق(ع) را در حالیکه همسر و فرزندانش نظاره گر بودند ، به آتش کشید .
روایت شده یک روز پس از آنکه خانه ی امام صادق(ع) را به دستور منصور آتش زدند ، یکی از شیعیان به محضر امام صادق(ع) رسید و امام(ع) راغمگین وگریان دید. علت گریه و اندوه امام(ع) را پرسید ، آن حضرت در پاسخ فرمودند : هنگامیکه در دالان خانه ام آتش زبانه کشید ، در خانه بودم و می دیدم که بانوان حرم از ترس و وحشت شیون زنان به این سو و آن سو می دوند تا آتش به آنها آسیب نرساند ، به یاد ترس و هراس اهلبیت حرم جدم حسین(ع) افتادم که دشمن در روز عاشورا به خیمه های آنان حمله کرد و گفت خانه ظالمان را بسوزانید، از این رو غمگین هستم (مأساة الحسین/ شیخ عبدالوهاب کاشی ص 135)
امام صادق (ع) به وسیله انگور زهر آلودی که منصور دوانیقی به او خورانیده بود مسموم گردید . این مسمومیت باعث شده بود که حضرت بسیار لاغر شود . به طوریکه گویا هیچ از او باقی نمانده بود به جز سر نازنینش . امام(ع) در لحظات پایانی عمر فرمودند : نزدیکانش به دور او جمع شوند . سپس فرمودند :به شفاعت ما نمی رسد کسی که نماز را سبک بشمارد .
زبان حال امام جعفر صادق (ع):
درست است که مرا زجر دادند ، شکنجه روحی دادند . ولی من وقتی به یاد مصایب جدم حسین(ع) می افتادم تمام مصایب خودم را فراموش می کردم . اگر من را سر برهنه و پای برهنه بردند ولی سر بریده به من نشان ندادند ، دستهایم را نبسته بودند ولی امان از اسیری عمه ام زینب(ع) امان از اسیری جدم زین العابدین(ع) .
اگر به من زهر دادند ولی فرزندانم را پس از شهادتم دلداری می دادند و آرام می کردند و مورد احترام قرار می دادند ، ولی امان از هنگام وداع فرزندان ابا عبدالله(ع) با بدن پاره پاره پدر که در آن موقع کسی نبود تا آنان را دلداری دهد .