به نام خالق مهربانم که مرا از خاک سرشت و تقدیرم را به خاک نوشت و از روح خود بدین تن خاکی آب حیاتم داد و راه آسمان را نشانم داد وز همه مخلوقات برتری و مهتری مدالم داد.
هر بار توشه ای برداشتم و به بار خود افزودم نه تنها خسته نشدم بلکه احساس سبکی کرده و بر سرعتم نیز افزوده شد و هر بار دستی خالی کردم ، هم راه را گم نموده و هم خستگی امانم را برید ...
عجب راهی ... عجب کوله باری ... عحب پروردگاری ...
بیراهه ها امانم را بریدند زندگی ام را تباه کردند و دو راهی ها فریبم دادند و من همه اینها را از چشم کم سوی خود می دانم چرا که در هنگام سلامت قدر خود را ندانسته و افراط و تفریط ها را با بی عدالتی پشت سر نهادند .
چه ساده انگاری محض است با این حال و وضع خود را کنار طارقان نور بینم ...
در این راه و بیراهه هر بار نشانه ای یافتم و هر بار منفذی یافتم که مرا به سوی خود می کشاند و هر چه به سویش در حرکت بودم کمتر دچار سردرگمی شدم ... با خود می پنداشتم که اینان چیستند و کیستند ...!؟
به یاد راهیان نوری افتادم که روزی دست گدائی به سویشان دراز کرده بودم ... همان خوش نامانی که آنان را گمنام می خوانند ومدام در مسیر مرا به سمت خود سوق می دادند اما من سراپا تقصیر نمی فهمیدم ...
خلاصه زندگی عصاره آزمون و خطاهاست ، هر که این عصاره ر ابه وقت خود نوشید، سود آن را نیز خواهد دید و هر که از آن بی بهره شد از زندگی خسته شد .
پی نوشت 1 :
به بهانه روز تولدم که دیروز بود این مطلب و میزنم و با خودم فکر می کنم این 25 سال عمرم و چگونه سپری کردم و چه کوله باری برای سفری که در پیش دارم برداشتم و چقدر از بیراهه ها جان سالم به در بردم و چقدر به نشانه ها توجه کردم ...
پی نوشت 2 :
پارسال روز ولادت مولا امام حسن عسکری علیه السلام جهت خواندن خطبه عقد خواهرم در محضر آیت الله العظمی وحید خراسانی بودیم که ایشان توصیه هائی برای زوج جوان کردند : هر روز یک بار سوره یس هدیه به خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها و فراموش نکردن دعای عهد بعد از نماز صبح . البته در جائی دیگر به جوانان سوره یس را هدیه به آقا امام زمان (عج) توصیه نمودند .
ولادت امام حسن عسکری علیه السلام مبارک باد