به نام صورتگر هستی و آفریدگار زیبائی ها ...
دنیای ما دنیای صورتها شده و نه سیرتها ... هرکس را خوب رو دیدند گمان می کنند بهترین بنده خداست و هرکس را به چهره کمی ناپسند شد گمان می کنند خداوند او را گونه ای دیگر خلق کرده و از سایر انسانها متمایز است .
گویا در زمانه ما مردم به چشم بیشتر از عقل بها می دهند . با چشم تصمیم می گیرند نه با عقل و دل ...
بزرگان ما گویند که هرکه تقوایش بیشتر ، نزد خداوند متعال نیز عزیزتر ...
چرا باید انسان چنین برداشتی داشته باشد ... چرا ...
مگر نه این است که روزی همه خواهیم رفت ... مگر نه این است که همه از خاکیم و به خاک باز آئیم ... مگر نه این است که خداوند به سیرت افراد می نگرد نه به صورت ...
پس چرا عده ای چنین برداشتی دارند ...
چه بسیار کسانی را می شناسم که به چهره هیچ کم و کسری در وجودشان نیست... اما وقتی به دلش اندکی می نگری چیزی جز سیاهی نخواهی یافت ...
و چه کسانی که در صورت و ظاهر ، او را کمتر از دیگران می بینند اما در سیرت یکپارچه نور است و پاکی ... و خوشا به سعادتشان ...
خدایا من آن روسیاهی هستم که نه سیرت دارم و نه صورت...
خدایا من چه گویم که غرور تمام وجودم را گرفته آن هم به خاطر داشته ای در خیال خام خویش...
خداوندا کمکم کن با سیرت زیبا نزد تو آیم و زیبائی را از تو بیاموزم ...
آفریدگارا سرگشته و حیرانم از این طرح روزگار که بر اقبالم انداختی و نادانم از این همه راه که در پیش پایم انداختی ، ای که مهر تو خار کند همه مهر خلایق و ای که راه تو کور کند همه راه سلائق ... کرم نما و در ره خویش یاریم فرما ، وز دریای علم خویش قطره ای جاریم فرما ، تا ز سر صراطت به مهر گرانت و به عشق ولایت ، در جوار ابرارت قرار گیرم .
الهی العفو...الهی و ربی من لی غیرک...
...اللهم اغفر لی الذنوب التی تهتک العصم...اللهم اغفر لی الذنوب التی تنزل النقم...اللهم اغفر لی الذنوب التی تغیر النعم...اللهم اغفر لی الذنوب التی تحبس الدعا...اللهم اغفر لی الذنوب التی تنزل البلاء...