این روزها یه حال و هوای خاصی دارم که نمی تونم وصفش کنم بذار بهتر بگم دلم هوائی شده ، بی قرار ... منتظر...
وقتی توی خیابون میرم و یه دفعه اون چهره نازنین و ماه جبین و می بینم که با پوسترهای بزرگ در جای جای شهر نصب شده و خبر از یه میهمان عزیز و گرامی میده ، دلم دیگه تاب نمیاره ، از شور و شوق فراوون در پوست خودم نمی گنجم ...
چقدر سخته انتظار ...
همش یکروزه دیگه باقی مونده تا پدر عزیز و مهربونمون بیاد ... همش دعا میکنم که بتونم آقام و از نزدیک بببینم به طوری که شبها خواب ندارم ...
همه ارگانها دارن خودشون و آماده می کنن تمام شهر آذین بندی شده ، گروههای سرود و اشعاری که در بدو ورود ایشان قراره خونده بشه و ...
چه حال و هوائی پیدا کرده شهر ... دوباره دلم به لرزه می افته ... بعضی وقتها هم از سر شوق چشمام بارونی می شه ... وقتی نگاهی به چهره نازنین و پاک و نورانی رهبر عزیزم می اندازم دیگه دلم تو سینه بند نمی شه می خواد از این قفس بزن بیرون و پرواز کنه ...
ما منتظریم جانشین بر حق امام عصر ارواحنا له الفداء بیاد و دلمون و به صفای وجودش جلا بدیم...
این روزها مدام یه چیزی از خاطرم می گذره :
حالا ما برای یوسف زهرا ، حجت دلها ، چه کردیم ... مگه این همه وعده به ما داده نشده که یه روزی آقامون میاد ... مگه نگفتن منتظر باشیم ... مگه نمی دونیم که آقامون هم منتظر تا خدا اذن ظهور بده ...
آیا دلامون و به نور دعا و عشق خدا ، آذین بندی کردیم ... آیا به وظیفمون به عنوان یه منتظر واقعی عمل کردیم ... اصلا تونستیم با گناه نکردن دل آقا رو بدست بیاریم ... واضح تر بگم اصلا آقا از ما راضی هست ... آیا دل مولامون و با رفتار زشت متکبرانه خودمون خون نکردیم ...هر بار که می گیم اللهم عجل لولیک الفرج از ته دل بوده یا به عادت تکرار...
این همه دل نوشته و مطلب تو وبلاگ هامون می نویسیم فقط برای خالی نبودن عریضه بوده یا واقعا با تمام وجود و با عشق نوشتیم ...
این بقیة الله ...
کجاست آن سبب اتصال میان زمین و آسمان ... کجاست آن صدر خلایق ، صاحب یکی و تقوا ... کجاست آن عزت دهنده دوستان و ذلیل کننده دشمنان ... و کجاست آن منتقم خون مقتول به کربلا...
به معانی زیارت جامعه کبیره توجه کردین :
گواهی می دهم که شما پیشوایان راشد و هدایت شده ، معصوم و مکرم مقرب ، متقی راستگو و قائم به امر او ... کامروا به کرامت او هستید... برگزیده شما را به علم خود ... و اختیارتان کرد برای سّر خویش ، ممتازتان کرد به قدرت خویش ، عزیز گردانید به هدایش خویش و مخصوصتان کرد به برهان خویش و به روح خویش تائیدتان نمود و پسندید که شما خلفاء در زمین و حجت بر آفریدگانش باشید ...خزانه داران علمش باشید ... ودیعت گاه حکمتش ... و زبان آوران وحیش ... و ارکان توحیدش ... و چراغدانان در شهرهایش ... و دلیلان صراطش باشید ...
به قدری امامانمان عزیز هستند که توی خیلی از دعاها بارها می خونیم بابی انتم و امی و نفسی ...
من که در حدی نیستم بخوام از ائمه اطهار علیهما السلام بنویسم ولی حالا با همه این اوصاف، می خوایم برای مولامون منجی عالم بشریت ،گل نگرس ، خورشید پشت ابری که هر جمعه متظر طلوعش هستیم ، چکار کنیم ...
این روزها که دلمون هوائی جانشین بر حقش هست چه کردیم .. همین کارها رو تونستیم برای آقا امام زمان(عج) انجام بدیم ... ؟
امام زمان(عج) در جواب سوال یکی از شیعیان می فرماید :
و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجة الله علیهم
در حوادث و پیشامدها به راویان حدیث ما رجوع کنید، زیرا آنها حجت من بر شما و من حجت خدا بر آنها هستم وسائل الشیعه ج18 ، ص101