بنده هم دوست داشتم تا در این راهپیمائی وبلاگی شرکت کنم به همین جهت یکی از خاطرات خود را که در دوران راهنمائی تحصیل می کردیم برایتان می نویسم .
در ایام جشن انقلاب سال یکهزار و سیصد و هفتاد و اندی با چند تن از دوستان تصمیم گرفتیم روزنامه دیواری تهیه نموده و در نمایشگاه کوچک مدرسه رونمائی کنیم !!!
با دو سه نفر از همکلاسی ها که هیچ کدام تا به حال چنین کار شاقی انجام نداده بودیم دست به کار شدیم . فکر می کنم بیشترین مطالب را خودم تهیه کردم و جالبترین کار من این بود که در این روزنامه دیواری جدولی بسیار سخت قرار داده و در ازای حل کامل آن نیز جایزه ائی تعیین کرده بودم .
دوستانم بعداز دیدن آن جا خوردند و گفتند ما هیچ گونه همکاری در خرید جایزه نخواهیم کرد !!!
با طمانینه کامل به آنان آرامش روحی داده و گفتم : خیالتان راحت اینقدر سخت است که هیچ کس نمی تواند جدول را حداقل تا آخرین روز نمایشگاه حل کند .
پیش بینی من درست از آب در آمده بود . فقط خواسته ام بر این بود که روزنامه دیواری رونق خاص پیدا کند اما چشمتان روز بد نبیند ، موقع برپائی نمایشگاه وقتی با روزنامه دیواری خود مواجه شدیم خودمان نیز رغبت دیدنش را نداشتیم!!!
گوشه بالای آن که آویزان بود و انگار کمی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و نوار زرد رنگ دور آن نیز که کادر محسوب می شد معلوم نبود توسط کدام بی معرفت کنده شده و آویزان بود ...
مثل اینکه زیادی کارمان جواب داده بود...
دهه فجر بر همه یاران امام خمینی(ره) علی الخصوص قنداغه ای های بزرگ شده ! مبارک باد .