ابوریحان درونی - دنـیـــای جـــوانـی

درباره نویسنده
ابوریحان درونی - دنـیـــای جـــوانـی


آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
دوست و خصوصیات آن
دعا
مشکلات جوانی
نصایح
خاطرات مقام معظم رهبری
اشعار
دلتنگی های من
دختر خانم ها حتما بخوانند . . .
دل و . . .
هنگام ظهور
عشق حقیقی
سیب گلاب
روزی که شهادت . . .
فرهنگ دانشجوئی یا . . .
بهداشت عمومی
شب جمعه
یک خاطره
امید
خاطرات حاج آقا قرائتی
جرم و جنایت چرا ؟
تصاویر شیراز قدیم
حضرت علی علیه السلام
آرزوها . . .
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)
کاریکاتور
زن و اشتغال
حقیقت تلخ
یا جواد الائمه(ع)
نامه ای عاشقانه
ازدواج با شکوه
حجاب
حرف دل
غیرت و مردانگی
محرم
ابتذال در مداحی
باغ انقلاب
ویروس اجتماعی
یا رسول الله ...
مطالب سیاسی
ریشه تاریخی سیزده بدر
نماز
ویژه سفر رهبر به شیراز
رخنه شیطان
نامه ای به دوست
السلام علیک یا فاطمة الزهرا(س)
موج وبلاگی حجاب
نهج البلاغه و مظلومیت علی (ع)
خاطرات فراموش نشدنی
عالم محضر خداست
لذت عبادت
انسان و ایمان
بیت النور
ماه رمضان
تفاوت فرهنگ ها ...
علی (ع) و شب قدر
یاد امام و شهدا ...
ایستگاه پاسخگوئی حجاب
دانلود برنامه رساله برای موبایل
السلام علیک یا جعفر بن محمد ایها الصادق یابن رسول الله
ظاهر و باطن
السلام علیک یا حضرت معصومه سلام الله علیها و رحمة الله و برکاته
تحلیل روز یا کوته نگری ...
به اسم قرآن چه می کنند !
حرم علی بن حمزه علیه السلام
دکتر عصام العماد
معنای زندگی
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها Ho! O Saki
عاشقانه و عارفانه
غزه - gaza
علیمی به کجا چنین شتابان !
حاج میرزا محمد اسماعیل دولابی
کاریکاتور _ عشق های امروزی...
صورت و سیرت
اردوی جنوب(از بلاگ تا پلاک)
بعضی وقتها ...
به بهانه تولد
نامه ای به پدر جانبازم
هدف از ازدواج چیست ؟
دل نوشته ها 2
ساده اما حسابی
به رنگ جوانی
تهاجم فرهنگی در پوشاک !
کنکور ازدواج
شب است و همسایه گرسنه
انیشتین
مرگ بر اسرائیل
بصیرت
کرونا


لینکهای روزانه
سریعترین دیکشنری آن لاین [36]
فوتوشاپ آن لاین [31]
مشاوره و پاسخگوی آن لاین [28]
اعراب گذاری هوشمند [13]
پخش زنده شبکه های صدا و سیما [192]
سازمان ملی جوانان [194]
فرهنگ واژگان فارسی به فارسی [139]
آپلود رایگان عکس و فایل [212]
صورت حساب تلفن همراه [313]
اس ام اس های مذهبی [935]
پایگاه اطلاع رسانی دفترمقام معظم رهبری [167]
علوم و معارف قرآن در تفاسیر [263]
[آرشیو(12)]


لینک دوستان

پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار
پیاده تا عرش
مهندس محی الدین اله دادی
► o▌ استان قدس ▌ o ◄
****شهرستان بجنورد****
رهسپاریم با ولایت تا شهادت
برادران شهید هاشمی
بچّه شهید (به یاد شهدا)
دهکده کوچک ما
خط سرخ شهادت
ملیحــــــــــــــــــــــانه
حرفهای جوانی


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
ابوریحان درونی - دنـیـــای جـــوانـی


لوگوی دوستان



آمار بازدید
بازدید کل :665287
بازدید امروز : 0
بازدید دیروز :62
 RSS 
 

هفته دفاع مقدس است و من تهی ز هر زمزمه ی عاشقانه .

قلم را آن زبان نبود که سر عشق گوید باز
ورای حد تقریر است شرح آرزومندی

چه عاشق مردانی پر گشودند و تنها یاد و خاطراتی از آنها برای من و هم سن و سالان من باقی مانده . بچه بودیم چیزی یادمان نسیت جز گریه های شبانه از صدای وحشیانه هواپیما های دشمن و انفجار ؛ دلداری های مادر و پناه گرفتن در زیر زمین همسایه که آن هم به قول ماردم چون به امام بدگوئی کرده بود برای همیشه ترکش کردم و از آن روز حاضر بودم تکه تکه شوم ولی به پناهگاهشان نروم . پدرم مرا جای امنی از منزل خوابانده بود اما چنان انفجار سهمگینی رخ داد که تمام وجود کوکانه مرا وحشت عجیبی فرا گرفت . شهدای انفجار را در دارالرحمه شهرمان دیده ام . زنان و کودکان بی گناه ...
هر بار که صدای حاج سعید را می شنوم با آن تصاویر ناب از یاران آسمانی ،  چنان دل ، تنگ و بارانی می شود که گوئی عزیز ترین کسانم را هم اکنون از دست داده ام . یاد امام و شهدا ...
 با خود فکر می کنم من که نبودم و چنین حسی دارم ، آنان که ز یارانشان جدا افتادند ، بازماندگان دفاع مقدس که به مصلحت و حکمت خداوند مانده اند تا همچنان به جهادشان ادامه دهند و راهنمای ما گم کرده راهان باشند ، چه می کشند از درد فراق ...

زبان خامه ندارد سر بیان فراق
وگرنه شرح دهم با تو داستان فراق

پیر ما گفت شهادت هنر مردان است
عقل نامرد در این دایره سرگردان است
پیر ما گفت که مردان الهی مردند
که به دنبال رفیق ازلی می گردند
ای جنگ چه شد که قهر کردی
در کام امام ما زهر کردی
ای مرز میان مرد و نامرد
گر مرد رهی دوباره برگرد
بعضی ها ما را متهم به پرستش بت های مکتبی می کنند . می گویند ما از شهدا بت ساخته ایم! مطلبی در سالروز آزاد سازی خرمشهر نوشته بودم آن را بخوانید ... حقیقتی که در کالبد زمان نمی گنجد

 مبتلا گشتم در این بند و بلا
کوشش آن حق گزاران یاد باد
گرچه صد رود است در چشمم مدام
زنده رود باغ کاران یاد باد



» ساعت 1:13 عصر روز چهارشنبه 87 مهر 3

 

خواستم از تو بگویم مولای من
قلم خشکید و باز به تو مدیونم مولای من
به هر رهی ز حقیقت منتهی توئی
اول و آخر عشق به خدا توئی
شب شهادت مولای عشق و عرفان ، علی اعلی ، بو تراب مظهر عجائب ؛ شیر خدا ، ملک لا فتی ، منهاج ارض السماء ، احسن الخلائق ... مظلوم ترین مولای مظلومان تسلیت باد ...

یا فاطمه (س) علی سوی تو می آید ، با کوله باری از غم و اندوه تو می آید . چشمی به حسن و حسین دارد ، غم جانسوزی بر دل از مصائب زینب دارد . پدر گرامیتان نوید وصال داده است ... شب قدری است و علی بدان کمال داده است .
با نام او خدای خود را صدا کنیم ، دل را ز حصر و بند رها کنیم . شب استغفار و استمداد و بخشش ، شب رحمت و شب غلبه بر نفس سرکش .
همین حالا دل را زکینه تهی کنیم ، عشق خدا جای آن رهی کنیم ، مامن به مهر رب لا یتناهی کنیم . 
 پی نوشت : خدا در این شب هر کس هر بدی به من کرده با کمال دل می بخشم و از کسی شکایتی ندارم ، خدایا چطور من دلم را از کینه و بدی ها خالی نکنم و این ساده مسائل را نبخشم ، اما باز هم با این همه بار گناه از تو انتظار بخشش داشته باشم ... خدایا کسانی که من نیز در حقشان بدی کردم به دلشان بیانداز که مرا حلال کنند ...

 

شب قدر

» ساعت 11:4 عصر روز یکشنبه 87 شهریور 31

 

ممکن است بعضی خیال کنند که بلند کردن دستها رو به آسمان در وقت دعا لغو بوده و چرا انسان چنین کاری می کند .حضرت علی (ع) سر آن را چنین بیان می کند .
امام علی علیه السلام فرمودند : زمانی که یکی از شما از نماز فارغ گردید ، باید که بر دارد دو دست خود را به سوی آسمان و در دعا کوشا باشد .
سپس عبدالله بن سبا سوال کرد : یا امیرالمؤمنین مگر خدا در هر جا نیست ؟
فرمود : بله
دوباره پرسید : پس برای چه بنده دست های خود را به جانب بالا بر می کشد ؟
حضرت فرمودند : آیا نخواندی « وفی السماء رزقکم و ما توعدون »(آیه 22 ذاریات) پس از کجا روزی طلب می شود جز از جایگاهش ، موضع آن و آنچه خدا وعده داده است آسمان است .(بحار85 ص318).دعا
کافری نیز خدمت امام صادق علیه السلام رسید ، در وقتی که آن حضرت در سخنان خود نفی مکان از خدا کرد و فرمود خداوند دارای مکان نیست ، آن کافر گفت : پس چه فرق است بین اینکه دستهای خود را به سوی آسمان بر می دارید و یا آنکه به حانب زمین بیاندازید ؟ آن حضرت فرمودند : این موضوع در علم و احاطه و قدرت خدا مساوی است ، ولکن خدای عز وجل اولیاء وبندگانش را فرمان داده : که دست های خود را به سوی آسمان به جانب عرش برداشته ، چون آنجا را معدن روزی قرار داده ما هم آنچه را که قرآن ثابت نموده است برقرار می سازیم .(بحار93 ص309).
این فراز از روایت که فرمود : « آنچه را که قرآن بر آن حکایت کند همان را می گوئیم » درس بزگی است برای همه شیعیان ، که خودسرانه مطلبی نگفته و بدون دلیل براهی نرفته و در برابر قرآن استقلال فکری نشان ندهند که بگویند این مطلب با عقل من سازش ندارد ، یا جامعه آن را نمی پذیرد . چنانکه دأب بعضی از روشنفکران غرب زده است ، بلکه بعد از آنکه حکمی و مطلبی از قرآن و روایات ثابت گردید ، بدون چون و چرا باید پذیرفت .و بی اطلاعی از اسرار و قصور فکری درباره آن ما را وسوسه نکند که نعوذ بالله آن رانپذیرفته و تسلیم آن نشده راه دیگری را برای خود انتخاب نمائیم ، که این عمل طریق مردان خدا و پیروان قرآن نیست و از اخلاق بی خبران بلکه بد بینان است .



» ساعت 6:48 صبح روز پنج شنبه 87 شهریور 28

 

ماه مبارک رمضان فرصت مناسبی است برای پی بردن به اسرار عالم ، باید به همان مقدار غذائی که نیروی انسان را تامین کند بسنده کرد، هیچ کس با پر خوری به جائی نمی رسد ، در تعبیرات اسلام آمده است که «ما ملا آدمی وعاءً شرا من البطن» انسان هیچ ظرفی را به بدی ظرف شکم پر نکرده است ، شکم که پر شد فهم مسدود می شود ، انسان پر خور هرگز چیز فهم نیست و هرگز به اسرار و باطن عالم پی نخواهد برد .
از امام صادق (ع)نقل شده که ، اگر کسی در روز گرمی روزه بگیرد و تشنه شود ، خدای سبحان هزار فرشته را موکل می کند تا چهره او را مسح کنند و تا هنگام افطار به او بشارت دهند و هنگام افطار خداوند (عزوجل) می فرماید : «ما اطیب ریحک و روحک ! یا ملائکتی أشهدوا أنی غفرت له»عجب معطری و چه بوی خوبی داری ! فرشتگان من شاهد باشید که من او را آمرزیدم .
مراحل روزه
سه مرحله براى روزه ذکر کرده‏اند؛ هر سه مرحله هم براى کسانى‏که اهل آن هستند، مفید است. یک مرحله، همین مرحله‏ى عمومى روزه است؛ یعنى پرهیز از خوردن و نوشیدن و سایر محرّمات .
مرحله دوم روزه، پرهیز از گناه است؛ یعنى نگاهدارى گوش و چشم و زبان و دل - حتّى طبق بعضى از روایات - نگاهدارى بشره انسان، پوست بدن و موى بدن انسان از گناه.
مرحله سوم از روزه‏دارى، پرهیز از هرچیزى است که ذهن و ضمیر انسان را از یاد خدا غافل کند.
سفارشات امام صادق علیه السلام به روزه داران
از جمله اینکه حالت تو در حال روزه ات این باشد که خود را مشرف به آخرت بینی و حالتت حالت خضوع و خشوع و انکساری و خواری باشد وحالتت حالت بنده ترسان از مولایش و دلت پاک از عیوب و باطنت مبرای از حیله و مکر باشد و از آنچه غیر از خدا باشد
بیزاری جوئی و در روزه خود ولایت خود را برای خدا خالص گردانی و از خدای قهار حقا بیمناک باشی و جان و بدن خود را برای عمل به اوامر او و آنچه تو را به آن دعوت کرده است و غیر اینها از آنچه در باب آن توصیه شده است مهیا سازی و جوارح خود را از محظورات و مخالفات بویژه زبان را حتی از مجادله و سوگند راست محفوظ داری اگر به آنچه برای تو بیان شد عمل کردی حقا به آنچه برای روزه دار حق است عمل کرده ای و اگر از اینها کم گذاشتی از فضیلت روزه خود کم گذاشته ای و ثواب آن به اندازه کمبود از آن چیزی است که بیان شد .
پی نوشت : هر سال نیمه ماه مبارک رمضان مصادف با ولادت آقا امام حسن مجتبی (ع)خبر های خوبی به من رسیده ، امسال هم منتظرم ... التماس دعا ...



» ساعت 12:30 صبح روز دوشنبه 87 شهریور 25

 

در یکی از شهرستان های استانمون بودم . محله ای داره به نام فرهنگ شهر . اونجا یه نانوائی هست که هر وقت من سر می زدم ، قسمت خانمها یا خالی بود یا گاها یک نفر نهایتا 2 نفر . بالعکس قسمت آقایون همیشه شلوغ بود . با خودم گفتم چه محله ی خوش غیرتی ...

حالا شهر خودمون ، یه نانوائی هست اصلا قسمت خواهران یا برادران وجود نداره ! یک صف 2 تائی و یک صف هم بیش از 2 تا . حالا آقایون و خانمها با همدیگه توی یک صف می ایستند . چقدر هم شلوغ ...

نتیجه گیری با شما ...



» ساعت 7:37 عصر روز جمعه 87 شهریور 22

 

شخصى در فکر دیدار امام زمان ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ـ بود ، فهمید که آن حضرت با قفل سازى مراوده و ارتباط دارند. نزد یکى از قفل سازها رفت، و دید پیرزنى براى ساختن قفل به او مراجعه کرد و پرسید اجرت آن چه قدر مى شود؟
 قفل ساز پاسخ داد: یک عباسى مى سازم و بعد از ساختن، آن را به سیصد دینار یا یک سنّار (مبلغى که خیلى کمتر از آن چه مى ساخت) مى خرم.
 سپس با قفل ساز دیگرى برخورد نمود که به یک سنّار مى ساخت و به یک عباسى مى خرید. از این جا فهمید که این قفل ساز است که با حضرت ارتباط دارد. لذا به او گفت: سلام مرا به آقا برسان و بگو چگونه مى توان به خدمت شما رسید؟

قفل ساز گفت: فلان وقت براى گرفتن جواب بیا.
  در وقت مقرر به وى مراجعه کرد و جواب حضرت را خواست.
  قفل ساز گفت حضرت فرمودند: بگو تو در فکر این نباش که مرا ببینى، خودت را درست کن، ما به سراغت مى آییم. از کسانى مباش که قفل را به یک عباسى درست مى کنند و سیصد دینار یا یک سنّار مى خرند، مثل کسانى باش که به یک سنّار درست مى کنند و به یک عبّاسى مى خرند.
آرى، ترک واجبات و ارتکاب محرّمات، حجاب و نِقاب دیدار ما از آن حضرت است.

بر گرفته از وب سایت حضرت آیة الله العظمی محمد تقی بهجت



» ساعت 2:53 صبح روز یکشنبه 87 شهریور 17

 

شب اولین جمعه ماه مبارک رمضان و باز هم انتظار ... نگاه من از سر نیاز ،خیس و بارانی ، غم هجران و سوز و گداز ، چشم براه ... و دعای فرج بر دل قاب شده ...
هر بار که کجی ها و سستی های بی خردان دلم را به درد می آورد ناخود آگاه ، افکارم به تو معطوف می شود و با دلی ملول و شکسته تو را فریاد می زنم ...
تا به کی این همه جهل و دین گریزی ... تا به کی به نام مسلمانی قلب نازنینت را شکستن ... و تا به کی صبر و خون دل خوردن ...
مولای من درد من از سختی و مشکلات زندگی نیست ، زخم زبان و کنایه ها و دوستان رنگی نیست ...
آقا جان زخم دلم از دو روئی مردم زمانه است ... دم از اسلام زدن و رفتار ضد اسلامی داشتن است ... گم شدن فرهنگ و سنت ، بدعت ها و مدگرائی جاهلانه از شیطانیان عصر تمدن بشری ... بهتر بگویم عصر تن پروری و تنبلی ...
هر چه علم پیشرفت می کند مردم تن آساتر و متوقع تر و حریص تر می شوند ... راه خود را گم می کنند ... خلاصه بگویم جنبه ندارند ...
دنیا روباتیک می شود ، قلب ها نیز بی احساس مانند آدم آهنی ها می شوند .
عصر ارتباطات و سرعت امور بیشتر می شود ، اما فاصله ها هر روز بیشتر و بیشتر ، یاد دوستان هر روز کند تر می شود .
گل نرگس کی میائی تا به نور نگاهت چشمان کورمان را شفا و سنگ محسور دل را جلا دهی ... اگر لال شوم باز هم با تمام وجود و از عمق دل تو را صدا می زنم ... العجل العجل یا مولای یا صاحب الزمان ...
دلم به عشق تو چشمه ای زلال می شود
نیک بنگر که چگونه مست جمال می شود
هر سپیده دم به صبح روی تو رسیدن
افسوس که این هم خواب و خیال می شود
ذره ذره انتظارم در امتداد نگاه تو آب شد
الها پس کی طرح فلق رنگ وصال می شود
خدایا زان طلعت نورانی به چشمم توتیا کن

بی مهر او همه عمرم رو به زوال می شود

اَللّـهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الاِْمامَ الْهادِیَ الْمَهْدِیَّ



» ساعت 1:23 صبح روز جمعه 87 شهریور 15

 

انتظار تمام شد، وعده موعود فرارسید. شروع شد، ماه مهمانی خدا شروع شد، توجه کنید، گفتم ماه مهمانی خدا، یعنی خدا سفره رحمتش را پهن کرده که بندگانش از رحمت های بی کرانش استفاده کنند. بدون هیچ چشم داشتی، می بخشد چون اسمش بخشنده است. چون این توانایی را دارد که ببخشد، او می بخشد به کسی که بتواند ببخشد یعنی...
اگر نگاه دقیقی به جامعه در این ماه بیاندازید متوجه خواهید شد. خیلی از کسانی که وسعشان میرسد و این توانایی را دارند که تعداد زیادی را در این ماه طعام دهند، این کار را انجام می دهند و مطمئنا اجرشان را خوهند گرفت. ولی...
زیاد در این مهمانی ها و افطاری دادن ها دیدیم که چطور وعده های غذایی که می توانست شکم چندین خانواده را سیر کند به زباله دان انداخته می شود و چطور مهمانی های آنچنانی برگزار می شود که اصلا در شان یک سفره مسلمان نیست.
چرا وقتی با نیت دست به این کار ارزشمند می زنیم، گناه را ضمیمه اش کنیم و توجه نداشته باشیم که چطور اسراف می کنیم.و از همه مهمتر، حال که تصمیم به این کار خدا پسندانه گرفتیم چرا توجه نکنیم که این افطاری را به دست چه کسانی میرسانیم و به چه کسانی می دهیم. خیلی از افراد را مشاهده کردم که مهمانی های آنچنانی می گیرند و به اقوام و دوستان خود در این ماه افطاری میدهند و چقدر هم اسراف در این مهمانی ها میشود. این خودش کار خدا پسندانه ای است که به اقوام در این ماه افطاری داده شود ولی وقتی همسایه مان و یه هم محلیه مان به نان شبش محتاج است و دستش تنگ، این چه فایده ای دارد جز اینکه آه چند نیازمند را به دنبال خوهد داشت.
پس بیایید در این ماه همان طور که خداوند درهای رحمتش را به روی همه بندگان باز کرده و سفره مهمانی خود را برای بندگانش آماده کرده، ما هم اگر وسعش را داریم و میتوانیم ، دست به چنین کار خدا پسندانه ای بزنیم اما توجه داشته باشیم که به چه کسی میدهیم و چگونه میدهیم ، تا مبادا اسرافی صورت گیرد.
د
ر پایان این فرا رسیدن این ماه عزیز را به تمامی مخاطبان گرامی تبریک می گویم.



» ساعت 10:46 عصر روز دوشنبه 87 شهریور 11

 

اقامتگاه فاطمه معصومه (س)
سراى «موسى بن خزرج‏» که حضرت معصومه (س) چند صباحى در آنجا به سر برد، به مدرسه معروف «ستیه‏» است. این سرا در محله «میدان میر» وسط شهر قم در یکى از محله‏هاى قدیمى بود و عبادتگاه آن حضرت به نام «بیت النور» در وسط آن، قرار داشت. موسى بن خزرج پس از رحلت آن بانوى گرانقدر، محراب ایشان را به همان حال باقى گذارد، و دیگر نقاط خانه خویش را نیز به احترام ایشان، مسجد کرد. اصل محراب فاطمه معصومه (س) که در نزد عوام به «تنور» مشهور است تاکنون پابرجاست و مردم از قدیم الایام تاکنون براى تیمن و تبرک و خواندن زیارت و دعا بدان جا مى‏روند. محراب مزبور که غرفه کوچکى بیش نبوده، تجدید بنا شده و به صورتى زیبا در آمده است. و در کنار آن، مدرسه‏اى براى طلاب علوم دینى ساخته شده که به «مدرسه ستیه‏» معروف است. نیز در ضلع غربى و و جنوبى آن، مسجدى بنا گردیده است. سراى موسى بن خزرج در آن روزگار به هنگام ورود حضرت معصومه (س) در منتهى الیه جنوب غربى شهر قم قرار داشت. زیرا بر اساس آثارى که موجود است، شهر قم در آن عصر در شمال شرقى شهر فعلى قرار داشت و به تدریج‏به سمت غرب و جنوب کشیده شد. البته در حال حاضر محل نامبرده در اواسط قسمت قدیمى شهر به سمت جنوب است. ناحیه‏اى که آستانه مقدسه با مدارس و مساجد تابع آن در آنجا قرار دارد، پیش از رحلت‏حضرت معصومه (س)، احتمالا باغ آباد و مصفایى از املاک موسى بن خزرج بود. چون در آن دوران، متداول و معمول بود که رؤسا و بزرگان عرب علاوه بر خانه‏هاى مجللى که داخل شهر داشتند، هر یک به تناسب موقعیت و مقام خویش در باغهاى اختصاصى خود در سواحل رودخانه، کاخ و قصرى مشرف بر آب براى تفریح در ایام بهار و تابستان بنا مى‏نمودند. با توجه به وضعیت محل مذکور و موقعیت متناسب «بابلان‏» همان محلى که امروزه پیکر مقدس حضرت معصومه (س) قرار دارد. و شخصیت موسى بن خزرج، حدس زده مى‏شود که کاخ ییلاقى موسى در همان ناحیه قرار داشت. و به طورى که از قراین برمى‏آید، باغ و کاخ مزبور را موسى فوق العاده دوست مى‏داشت. و به همین جهت آن را نثار مقدم حضرت معصومه نمود و محل دفنش را در آنجا نهاد. ظاهرا موسى بن خزرج با مشاهده وضع مزاجى نامناسب و وخامت‏حال حضرت معصومه (س) ایشان را به باغ ییلاقى خویش دعوت نمود تا از آن رهگذر از ازدحام مردم در امان بماند.منبع : به سوی ظهور

پی نوشت : سه روز مونده بود به نیمه شعبان بدجوری دلم گرفت ، گفتم خدایا یعنی می شه مثل پارسال نیمه شعبان قم باشم و جمکران...با مشکلات فراوانی که داشتم و فاصله زیاد ،  قسمت شد نیمه شعبان جمکران باشم . اما سعادت شد تا به مکان مقدس بیت النور برم و همین امر باعث شد تا این مطلب و در وبلاگم بذارم .

بخاطر سنگین بودن پست تصاویر زیبای مربوط به بیت النور را در ادامه مطلب قرار داده ام

ادامه مطلب...


» ساعت 12:5 صبح روز جمعه 87 شهریور 8

 

مطلب جالبی از یکی دوستان شنیدم  که به نظرم رسید مطلبی کوتاه در مورد آن بنویسم .
در شهر خود متوجه شدم کارکرد اولیه موتور سیکلتها بسیار نامطلوب است و هنگام خرید ابتدا باید آن را به یک تعمیرکار متخصص نشان داد تا تنظیمات آن را بررسی نماید و قطعات موتور سیکلت را محکمتر ببندند (به اصطلاح آچار کشی کنند) . این سوال ذهن مرا به خود مشغول داشت که چرا در کارخانه قطعات را سست سر هم می کنند و باعث اضافه کاری مشتریان خود می شوند !؟ بعد از تحقیقات متوجه شدم در کارخانه موتور سیکلت سازی از تعداد بسیار زیاد خانمها جهت سر هم بندی قطعات استفاده شده و که ضعف قوای جسمی آنان باعث بروز چنین مشکلاتی می شود .

 با توجه به مطلب فوق عواقب این چنین مشاغل خانمها از نظر بنده موارد ذیل می باشد :
1_ خانمها به حقوق کم قانع اند و کارفرما نیز از این بابت خرسند ، و این باعث عدم پذیرش مردان در کارخانه می شوند . کاهش حقوق و افزایش بیکاری.
2_  افزایش بیکاری پائین آمدن آمار ازدواج را به همراه دارد .
3_ عدم توانائی مردان در امر ازدواج باعث بروز مشکلاتی چون مشاغل کاذب ، خشونت ، اعتیاد ، جرم و جنایت و مشکلات رفتاری ناشی از غرائز جنسی می شود .
4_ عدم توانائی مردان در امر ازدواج و عدم امنیت در جامعه در وهله اول باعث وارد شدن لطمات فراوان به خود زن می شود . خانه نشین شدن دختران و بالا رفتن سن آنان ؛ فریب خوردن و مورد حمله قرار گرفتن از سوی مردانی که به علت بیکاری دچار انحرافات فکری و روحی شده اند و ...
همه موارد به نوعی با هم مرتبط هستند و ریشه یابی آن کار سخت و دشواری نیست . پس باز هم متوجه تقدس و تکمل دین مبین اسلام می شویم چرا که زن را مورد ارج و منزلت قرار داده و آن را از جایگاه والائی در جامعه برخوردار کرده است . لذا بانوان فهمیده و آگاه با الگو برداری صحیح از سید النساء العالمین (س) و استفاده از دستورات و احکام مربوط به خود می توانند در جایگاه شایسته ای که برایشان در نظر گرفته شده است قرار بگیرند .
این لینک هم جالبه و فکر کنم بی ربط نباشه
مادر شدن!.......رویا!



» ساعت 3:32 عصر روز دوشنبه 87 شهریور 4

 
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >