ابوریحان درونی - دنـیـــای جـــوانـی

درباره نویسنده
ابوریحان درونی - دنـیـــای جـــوانـی


آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
دوست و خصوصیات آن
دعا
مشکلات جوانی
نصایح
خاطرات مقام معظم رهبری
اشعار
دلتنگی های من
دختر خانم ها حتما بخوانند . . .
دل و . . .
هنگام ظهور
عشق حقیقی
سیب گلاب
روزی که شهادت . . .
فرهنگ دانشجوئی یا . . .
بهداشت عمومی
شب جمعه
یک خاطره
امید
خاطرات حاج آقا قرائتی
جرم و جنایت چرا ؟
تصاویر شیراز قدیم
حضرت علی علیه السلام
آرزوها . . .
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)
کاریکاتور
زن و اشتغال
حقیقت تلخ
یا جواد الائمه(ع)
نامه ای عاشقانه
ازدواج با شکوه
حجاب
حرف دل
غیرت و مردانگی
محرم
ابتذال در مداحی
باغ انقلاب
ویروس اجتماعی
یا رسول الله ...
مطالب سیاسی
ریشه تاریخی سیزده بدر
نماز
ویژه سفر رهبر به شیراز
رخنه شیطان
نامه ای به دوست
السلام علیک یا فاطمة الزهرا(س)
موج وبلاگی حجاب
نهج البلاغه و مظلومیت علی (ع)
خاطرات فراموش نشدنی
عالم محضر خداست
لذت عبادت
انسان و ایمان
بیت النور
ماه رمضان
تفاوت فرهنگ ها ...
علی (ع) و شب قدر
یاد امام و شهدا ...
ایستگاه پاسخگوئی حجاب
دانلود برنامه رساله برای موبایل
السلام علیک یا جعفر بن محمد ایها الصادق یابن رسول الله
ظاهر و باطن
السلام علیک یا حضرت معصومه سلام الله علیها و رحمة الله و برکاته
تحلیل روز یا کوته نگری ...
به اسم قرآن چه می کنند !
حرم علی بن حمزه علیه السلام
دکتر عصام العماد
معنای زندگی
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها Ho! O Saki
عاشقانه و عارفانه
غزه - gaza
علیمی به کجا چنین شتابان !
حاج میرزا محمد اسماعیل دولابی
کاریکاتور _ عشق های امروزی...
صورت و سیرت
اردوی جنوب(از بلاگ تا پلاک)
بعضی وقتها ...
به بهانه تولد
نامه ای به پدر جانبازم
هدف از ازدواج چیست ؟
دل نوشته ها 2
ساده اما حسابی
به رنگ جوانی
تهاجم فرهنگی در پوشاک !
کنکور ازدواج
شب است و همسایه گرسنه
انیشتین
مرگ بر اسرائیل
بصیرت
کرونا


لینکهای روزانه
سریعترین دیکشنری آن لاین [36]
فوتوشاپ آن لاین [31]
مشاوره و پاسخگوی آن لاین [28]
اعراب گذاری هوشمند [13]
پخش زنده شبکه های صدا و سیما [192]
سازمان ملی جوانان [194]
فرهنگ واژگان فارسی به فارسی [139]
آپلود رایگان عکس و فایل [212]
صورت حساب تلفن همراه [313]
اس ام اس های مذهبی [935]
پایگاه اطلاع رسانی دفترمقام معظم رهبری [167]
علوم و معارف قرآن در تفاسیر [263]
[آرشیو(12)]


لینک دوستان

پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار
پیاده تا عرش
مهندس محی الدین اله دادی
► o▌ استان قدس ▌ o ◄
****شهرستان بجنورد****
رهسپاریم با ولایت تا شهادت
برادران شهید هاشمی
بچّه شهید (به یاد شهدا)
دهکده کوچک ما
خط سرخ شهادت
ملیحــــــــــــــــــــــانه
حرفهای جوانی


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
ابوریحان درونی - دنـیـــای جـــوانـی


لوگوی دوستان



آمار بازدید
بازدید کل :665290
بازدید امروز : 3
بازدید دیروز :62
 RSS 
 

دوران جوانی با شور نشاط خاص خودش وبا حال و هوائی که دارد می تواند بهترین و سازنده ترین لحظات زندگی هر انسانی باشد . این دوران با تلخی و شیرینی های بسیاری همراه است که می توان با اندکی تفکر و تعقل و با استفاده صحیح و سنجیده از آن ، بزرگترین و زیباترین سرنوشت را برای خود رقم زد . ما جوانان ایران زمین اگر کمی به گذشته برگردیم و جوانان نسلهای قبل خود را از نظر رفتار و افکار بازنگری کنیم متوجه تفاوتهائی می شویم . اما مهم این است که می توان از تجربه ها استفاده کرد یعنی از اشتباهات درس گرفت و از عملکردهای مثبت در راه رسیدن به هدف، الگو برداری کرد .
اشتباه بزرگی که ما مرتکب شده ائیم اینست که فکر می کنیم تفاوتی که در نسل ما و نسل گذشته وجود دارد باعث می شود ما هیچگاه نتوانیم مانند نسل گذشته خود را به آنچه می خواهیم برسانیم . برای مثال وقتی به شهدای دفاع مقدس توجه می کنیم بعضی ها فکر می کنند آنان جوانانی ماورائی بودند و گویا با ما از نظر ساختاری هم متفاوت بوده اند ! همه ما در دینمان و آئینمان مشترک هستیم . اما آنان تلاش بیشتری به خرج دادند و از آسایش دنیوی خود زدند تا به آرامش ابدی برسند . اگر قرار باشد ما هم به آنها برسیم باید مثل آنان اندکی تنبلی و سهل انگاری را کنار بگذاریم و آرامش ابدی را بر آرامش زودگذر دنیایی ترجیح دهیم . روز جوان مبارک
در این زمانه پر هیاهو ما نیز در جنگ و جهاد هستیم اما جهاد با نفس که جهاد اکبر است پس پیروزی در این جهاد مسلما کاری بس بزرگ حتی بزرگتر از جنگ تحمیلی خواهد بود . شهدای ما در وهله اول در جهاد اکبر یعنی مبارزه با نفس خود پیروز شدند و پس از آن در جهاد فی سبیل الله توانستند به خوبی مبارزه کنند . ما نیز اکنون در کارزار بزرگی قرار داریم که در صورت پایبندی به بعضی اصول می توانیم از عهده این کارزار به خوبی برآئیم و خود را به عزیزان نسل انقلاب برسانیم . پس همه با هم پیش به سوی جهاد اکبر مبارزه با نفس ...

ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام و روز جوان بر تمامی جوانان پاک و با نشاط ایران زمین مبارک باد .

پی نوشت : حاج آقا صدیقی داشت نماز می خوند از فرصت استفاده کردم ... بعد از نماز گفتم حاج آقا فردا روز ولادته و روز جوان یه دعا و یه نصحیت بفرمائید ، حاج آقا با همون صمیمت و مهربانی همیشگی بعد از دعا گفتند : رسول خدا صل الله علیه و آله فرمودند به عافیت قبل از بیماری و جوانی قبل از پیری بسیار توجه داشته باشید...



» ساعت 11:18 عصر روز یکشنبه 88 مرداد 11

 

من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم       چشم بیمـار تـو را دیـدم و بیمار شدم  

فارغ از خود شدم و کوس اناالحق بزدم       همچو منصور خریدار سر دار شدم  

غم دلدار فکنده است به جانم، شررى         که به جان آمدم و شهره بازار شدم  

درِ میخانه گشایید به رویم، شب و روز         که من از مسجد و از مدرسه، بیزار شدم  
 
جامه زهد و ریا کَندم و بر تن کردم              خرقه پیر خراباتى و هشیار شدم  

واعظ شهر که از پند خود آزارم داد             از دم رند مى آلوده مددکار شدم  

بگذارید که از بتکده یادى بکنم                    من که با دست بت میکده بیدار شدم

مقام معظم رهبری در جواب :

تو که خود خال لبی از چه گرفتار شدی           تو طبیب همه ای از چه تو بیمار شدی

تو که فارغ شده بودی ز همه کان و مکان         دار منصور بریدی همه تن دار شدی

عشق معشوق و غم دوست بزد بر تو شرر      ای که در قول و عمل شهره بازار شدی

مسجد و مدرسه را روح و روان بخشیدی         وه که بر مسجدیان نقطه پرگار شدی

خرقه پیر خراباتی ما سیره توست                   امت از گفته در بار تو هشیار شدی

واعظ شهر همه عمر بزد لاف منی                   دم عیسی مسیح از تو پدیدار شدی

یادی از ما بنما ای شده آسوده ز غم               ببریدی ز همه خلق و به حق یار شدی



» ساعت 10:26 صبح روز شنبه 88 مرداد 10

 

خاطره جالبی که از اردوی بلاگ تا پلاک 4 خیلی فکرم و مشغول کرد و باعث نوشتن این مطلب شد این بود که ، در ابتدای راه به انتهای اتوبوس رفتم تا با بقیه بچه ها آشنا بشم . وقتی خودم و با عنوان وبلاگم معرفی کردم یکی از دوستان عزیزم انگار حسابی جا خورده باشه و با توجه به ظاهرم سوال کرد: فلانی تو هستی !؟ گفتم بله چطور مگه ؟ گفت فکر نمی کردم اینقدر مثبت باشی! (بنده خدا گول ظاهرم و خورد پوزخند ). سوال کردم مگه وبلاگم نخوندی گفت نه ! با خودم گفتم یعنی اسم دنیای جوانی مشکل داره یا ظاهرم ! آخه چند مورد هم درگذشته پیش آمده بود که بعضی ها بدون توجه به مطالب وبلاگم با اینکه از نظر فکری به هم نزدیک بودیم ، درخواست تبادل لینکم را رد می کردند شاید فقط عنوان وبلاگ را معیار قرار می دادند و دید منفی نسبت به آن داشتند (بعضی از همین وبلاگها را دیده ام که درخواست تبادل لینک بلاگی را قبول کرده بودند که اگر یک بار مطالب آن را می خواندند حالت انزجار بهشان دست می داد و به اشتباه بزرگ خود پی می بردند ، فریب عنوان وبلاگ را خوردند). گاهی از طریق مسنجر با افرادی آشنا می شدم و بعد از مدتی وبلاگم را که معرفی می کردم حسابی جا می خوردند !، به هر حال خودم را مثبت تر می پنداشتند تا وبلاگ، آن هم شاید به خاطر عدم آشنائی بیشتر با مطالبم بود .
به هر حال دو سال و اندی از آغاز این وبلاگ می گذرد و فراز و نشیب های زیادی داشته و آن هم بدلیل همراه بودن با مسیر زندگی ام ، چرا که خود جوانی ام و تفکراتم را با وبلاگم همراه کرده ام .
چند وقت پیش از طریق یکی از دوستان صمیمی ام با جوانی آشنا شدم که علی الظاهر مانند جوانان امروزی با موهائی عجیب ، برداشتن ابرو و... بود . به حالت شوخی به دوستم گفتم عجب رفیق باحالی داری ! جواب داد با همه اینها چند ساله از نزدیک می شناسمش و به شدت اهل نماز اول وقت آن هم به جماعت است و واجباتش ترک نمی شود و ... مسلما دلایل زیادی باعث بروز چنین تناقضاتی می شود و مهمترین آن عدم آگاهی و سهل انگاری است . جالب است بدانید بنده به عنوان یک شیرازی به جرات می توانم بگویم بسیاری از ارازل و اوباش شهرمان به خصوص سرکرده هایشان ریش بلند و جالبی می گذارند که اگر غریبه ای با آنان برخورد داشته باشد در وهله اول حتما دچار شک و تردید می شود. البته با کمی دقت میتوان تغییرات را احساس کرد. چون علت آن هم به یقین قصد نشان دادن ابهت پوشالی با ریش بلند است .
به هر حال همه حرف من اینست که :
 اگر جوانی باریش معمول یا بلند ، لباس ساده و سر به زیر مشاهده کردید فکر نکنید او انسان خشک مقدس یا متحجر ، گوشه گیر و بد اخلاق است که زندگی اش با دیگر هم سن و سالانش 180 متفاوت بوده و یا از رفتن سینما ، تفریحات و شور و نشاط جوانی بدور است . فکر نکنید او همه مطالعه و تحقیقاتش فقط به یک سری کتب مذهبی محدود شده و از دنیای علم و فن آوری بدور است . می توان گفت اتفاقا چنین فردی از هر دو طرف معادله اطلاعات داشته و راه خود را بیشتر و مناسب تر در این دیده است که به صورت جدی تری به دین ، فرهنگ و اصالت اجدادی خویش اهتمام ورزد . برای مثال وقتی چنین جوانی دانست ، تراشیدن ریش حرام است سعی بر حفظ حرمت نموده و به خود ، دین و مذهب خود و علما و بزرگان دین خود احترام گذارده است . همانطور که در همه جای دنیا به بزرگان و دانشمندان و رهبران دینی خود احترام می گذارند .
اگر جوانی را با ریش وسبیل های عجیب و غریب و یا مدل مو و نوع لباس متفاوت مشاهده کردید فکر نکنید او از دین خارج شده و از اسلام و مسلمانی بدور است . فکر نکنید او ائمه اطهار و معصومین علیهم السلام و بزرگان خود را نمی شناسد . اما متاسفانه آنقدری با جذابیتهای پوشالی و رنگ و لعاب های خارج از دین آشنا شده و زندگی کرده و بدان اهمیت داده است که ذره ای به دین خود ، پیشینه خود و بزرگان و متفکران دین خود توجه نکرده است و نه آنقدری که بتواند او را اغنا و احیا کند که آن هم بدلایل مختلف و بیشتر به محدوده زندگی و گهواره اش بر می گردد. به علت دور بودن از مسائل دینی و تنها شنیدن شایعات و شبهات جاهلان و دشمنان دین و بعضا مذهبی نماها و ریاکاران ، باعث زدگی و دلسردی وی شده و حتی حاضر نیست اندکی برای شناخت بیشتر وارد آن شود و با چند جمله خود فریبی می کند: من خدا را قبول دارم ... من هم دینم را قبول دارم ... من دزدی نمی کنم ... من نماز می خوانم ... من هم دل دارم و فقط دوست دارم ظاهرم اینگونه باشد و تنوع طلب و شاد زیستم و بگذار جوانی کنم ... دنیا دو روز است ... پیر شدیم پشیمان می شویم ...
به طور خلاصه می توانم بگویم جذابیت و لذت شنیدن صوت قرآن و یا مداحی ، شرکت در مراسم مذهبی ، هم نشینی با ریش سفیدان و علمای دینی در جوان نوع اول به مراتب بیشتر از جذابیت و لذت شنیدن موسیقی با ریتمهای متفاوت ، شرکت در جشن ها و پارتی ها هم نشینی با مردان اهل خطر و هیجانات کاذب در جوانان نوع دوم است زیرا همه می دانیم که هر گاه رفتارها هدفمند و برنامه ریزی شده باشد سعادت و رضایت بیشتری به همراه خواهد داشت .



» ساعت 12:21 عصر روز سه شنبه 88 تیر 30

 

به نام خدای مهربون

بچه بودم آرزو داشتم ماه و ستاره های آسمون بردارم و تو اتاقم بذارم...ماه و ستاره

بزرگتر شدم فهمیدم آرزوهام خیلی رؤیایی و دست نیافتنیه ...

اما حالا می توانم دلم و آسمونی کنم واسه ماه و ستاره های زندگیم ...

مادر مهربونم و ...

 

پی نوشت :

چقدر این روزها سرم شلوغه اما بیشتر احساس درجا زدن می کنم ...

از همه دوستانی که با کامنتهاشون به بنده لطف داشتن تشکر میکنم و معدرت خواهی به خاطر عدم پاسخگوئی . انشاءلله به زودی جبران خواهم کرد ...



» ساعت 6:1 عصر روز یکشنبه 88 تیر 7

 

این روزها شادی وصف ناپذیری تمام وجودم و فرا گرفته . خوب یکی اینکه ولادت مادر اهل بیت عصمت و طهارت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است . این روز برای من بسیار با ارزش و پر برکت بوده و هست . عشق و علاقه من به مادر سادات هر روز بیشتر و بیشتر می شه و همیشه از مادر گرامی شیعه مددت خواستم و ایشان هم بسیار به من و حتما به همه شیعیان و محبان اهل بیت(ع) نظر داشته و دارند . اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها وبنیها و سر المستودع فیها به عدد ما احاط به علمک

خوب با الطبع روز مادر رو هم به همه مادران عزیز و مهربان ایران زمین تبریک عرض می کنم .یا فاطمه زهراء سلام الله علیها

اما شادی دیگر من سربلندی ایران اسلامی با حضور 85% مردم مسلمان و میهن دوستمون در عرصه مهم و دشمن شکن انتخابات هست . این حضور بی سابقه باعث شد تا دشمنان کور دل ما با واقعیت و ماهیت جمهوری اسلامی بیشتر آشنا بشن و بدانند که همچنان هیچ غلطی نمی توانند بکنند.

در اینجا از همه مردم ایران حال به هر کسی که رای داده اند ، تشکر می کنم و برایشان آرزوی سربلندی و عزت و افتخار هر چه بیشتر از خداوند منان خواستارم دارم .

شاد و پیروز و سربلند باشید ... التماس دعا



» ساعت 5:5 عصر روز شنبه 88 خرداد 23

 

به نظر می رسه انتخاب کار سختی باشه ! اونم انتخاب فردی که قرار چهار سال برای یک کشور برنامه ریزی کنه . یعنی سرونشت کشور ...
مشخصه که هر کسی نمی تونه در چنین مقامی قرار بگیره و حتما باید از توانائی هائی برخوردار باشه که از عهده اش بر بیاد .
اما به فرموده مقام معظم رهبری همه کاندیدا ها اصلح هستند و ما باید اصلح تر را انتخاب کنیم . البته ایشان خصوصیات یک رئیس جمهور خوب را هم بیان کردند و کار را برایمان راحتتر نمودند اما الان نمی خوام وارد مسائل سخت جزئی بشم و چند مسئله ساده که این روزها به چشمم می خوره و من و در انتخاب کمک می کنه براتون می نویسم .
این روزا برخی کاندیدا ها به نوعی دنبال ضعف ها و مشکلات کشور میرن و با بزرگنمائی و یا بیان تفسیر غلط از عملکردها می خوان خودشون و بالا بکشن . بضی هاشون هم فقط به بیان مشکلات می پردازن و هیچ برنامه ای ندارن . فقط می گن فلان مشکل هست باید رفع شود ، فلان کار باید انجام شود . اما تا به حال نشنیدم که چه جوری این مشکل حل بشه و یا فلان کار که آیا منطقی هست یا نه باید انجام بشه !!!
یکی دیگه از موارد مشهود تخریب هست که بارها رهبر عزیزمون توصیه کردند هرگز رقبای خود را تخریب نکنید . متاسفانه برخی کاندیداها برای خودنمائی و یا کوچک نشون دادن رقیبشون هر حرف غیر منطقی به زبون میارن و هر کاری از دستشون بر بیاد انجام می دن . جالب اینجاست که همینا مدام شعار می دن اخلاق در کشور وجود نداره! . به نظر شما کسی که حاضره به خاطره رای، یه شخصیت شناخته شده در کشور و مورد هجوم قرار بده و تخریب کنه و ... ، در زمان ریاست جمهوری می تونه با چنین اخلاقی ! از عزت و افتخار مردم کشورش در دنیا دفاع کنه ! (حالا تبعات منفی در جهان بخصوص شاد شدن دشمنمون از این مسئله بماند)
یه چیزه دیگه که خیلی تو چشم میاد استفاده ابزاری از جوونا و روحیات جوانیه . بعضی ها با شعار و یا نماد خاص سعی می کنند جونا رو جذب کنند و آرا مورد نیازشون بدست بیارن . حتی ذره ای هم به شئونات و موازین اسلامی اهمیت نمی دن . وقتی جلسه ای یا برنامه ای جهت تبلیغات برگزار می کنن ! یه عده جوون توی اون جمع می بینی که با ظاهر خاص و ولنگاری اخلاقی به اسم آزادی به جشن و شادی می پردازن !!! همه هم یه نمادی از کاندیدای خودشون به لباساشون وصل می کنند می ریزن توی خیابون !!!
در ضمن بعضی ها از گروههای ضد انقلاب هم حمایت می کنن و اونا هم متعاقبا حمایت خودشون و اعلام کردند !!!
یعنی اینا یادشون رفته جوونای قدیم برای چی انقلاب کردند ؟ یا شهدای ما برای چی خودشون و فدا کردن ؟ اونا دنبال آزادی بودن و بدست آوردن یا اینها می خوان آزادی بیارند برای ما ؟ اصلا آزادی یعنی چی ؟ اگر منظور آزادی بیان هست ، چهار ساله که خیلی ها مثل آب خوردن دارن رئیس جمهور منتخب یک ملت و تحت فشار قرار میدن و مدام تخریب می کنند . یه بار شده تا حالا بخودشون بگن بابا حالا که این رئیس جمهور شد، اگر دلت برای مردم میسوزه لازم نیست همکاری کنی و خودتو به زحمت بیاندازی فقط چفت دهنت و بند و تخریب نکن ... دروغ نگو ... مردم و گمراه نکن ... دل مردم و سرد نکن ... دل دشمن و شاد نکن ... دل امام زمان (عج) خون نکن ...
خیلی مطلبم ساده است اما یه خورده بهش فکر کنی متوجه می شی اگر می خوای حضرت ولیعصر ارواحنا له الفدا ازت راضی باشه، وظیفه ات چیه و به کی رای بدی ...



» ساعت 5:53 عصر روز جمعه 88 خرداد 8

 

او در خانه تنها بود و دوران خردسالی را به تنهایی میگذراند.
دو خواهرش رقیّه و کلثوم چند سال از او بزرگتر بودند.

شاید راز این تنهایی هم یکی این بوده است که باید از دوران کودکی همه توجّه وی به ریاضت های جسمانی و آموزشهای روحانی معطوف گردد.
حضرت زهرا(علیها السلام) بعد از ازدواج با امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)، به عنوان بانویی نمونه بر تارک قرون و اعصار درخشید.
دختر پیامبر همچنان که در زندگی زناشویی نمونه بود، در اطاعت پروردگار نیز نمونه بود.

هنگامی که از کارهای خانه فراغت مییافت به عبادت میپرداخت، به نماز، دعا، تضرّع به درگاه خدا و دعا برای دیگران.
امام صادق(علیه السلام) از اجداد خویش از حسن بن علی(علیه السلام) روایت کرده است که : مادرم شبه های جمعه را تا بامداد در محراب عبادت میایستاد و چون دست به دعا برمیداشت مردان و زنان باایمان را دعا میکرد، امّا درباره خود چیزی نمیگفت.
روزی بدو گفتم: مادر! چرا برای خود نیز مانند دیگران دعای خیر نمیکنی؟ گفت: فرزندم! همسایه مقدّم است.

تسبیح هایی که به نام تسبیحات فاطمه(علیها السلام) شهرت یافته و در کتابهای معتبر شیعه و سنّی و دیگر اسناد، روایت شده نزد همه معروف است.
فاطمه(علیها السلام) تا وقتی که رسول خدا از دنیا نرفته بود، سختی ها و تلخی ها زندگی را با دیدن سیمای تابناک پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) بر خود هموار مینمود، ملاقات پدر تمام رنجها را از خاطرش میزدود و به او آرامش و قدرت میبخشید.

امّا مرگ پدر، مظلوم شدن شوهر، از دست رفتن حقّ، و بالاتر از همه دگرگونیهایی که پس از رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) ـ به فاصله ای اندک ـ در سنّت مسلمانی پدید آمد، روح و سپس جسم دختر پیغمبر را سخت آزرده ساخت.
چنان که تاریخ نشان میدهد، او پیش از مرگ پدرش بیماری جسمی نداشته است.
داستان آنان را که به در خانه او آمدند و میخواستند خانه را با هر کس که درون آن است آتش زنند شنیده اید.
خود این پیشامد، به تنهایی برای آزردن او بس است، چه رسد که رویدادهای دیگر هم بدان افزوده شود.دختر پیغمبر، نالان در بستر افتاد. زنان مهاجر و انصار نزد او گرد آمدند.

آن بانوی دو جهان، خطبه ای بلیغ در جمع آن زنان بیان فرمود که با نقل بخشی کوتاه از آن، گوشه ای از دردِ دین و سوز و گداز مکتبی زهرا(علیها السلام) و شِکْوه او از مردم فرصت طلب و غاصبان ولایت را درمییابید.

از درد سخن گفتن و از درد شنیدن با مردم بیدرد ندانی که چه دردی است!

«به خدا سوگند، اگر پای در میان مینهادند، و علی را بر کاری که پیغمبر به عهده او نهاد، میگذاردند، آسان آسان ایشان را به راه راست میبُرد، و حقّ هر یک را بدو میسپرد... شگفتا! روزگار چه بوالعجب ها در پس پرده دارد و چه بازیچه ها یکی پس از دیگری برون میآرد.
راستی مردان شما چرا چنین کردند؟ و چه عذری آوردند؟ دوست نمایانی غدّار، در حقّ دوستان ستمکار و سرانجام به کیفر ستمکاری خویش گرفتار.

سر را گذاشته و به دُم چسبیدند! پی عامی رفتند و از عالم نپرسیدند! نفرین بر مردمی نادان که تبهکارند و تبهکاری خود را نیکوکاری میپندارند!»

سرانجام، دختر پیغمبر، دنیا را به دنیا طلبان گذاشت و به لقای پروردگارش شتافت.

فاطمه را شبانه دفن کردند و علی(علیه السلام) او را به خاک سپرد و رخصت نداد تا ابوبکر بر جنازه او حاضر شود، و او این گونه مظلوم و شهید از دنیا رفت.
در تاریخ شهادت آن بانوی بزرگ نیز محدّثان اقوال گوناگونی دارند که مشهورتر از همه، سیزده جمادی الاولی سال یازده هجری و دیگری سوم جمادی الثّانی همان سال است.



» ساعت 12:21 عصر روز پنج شنبه 88 خرداد 7

 

طبق معمول هر هفته جمعه صبح گلزار شهدا بودم . سر قبر شهید گمنامی چندین کاغذ آ5 با مطالب و تصاویر جالبی من و بخودش جلب کرد . نشتم و همه رو خوندم و حقیقتا خوشم آمد. روی برگه ها یه آدرس ایمیل بود که با این ادرس به نویسنده  آن  میل زدم و خواستم تا مطالب رو در وبلاگم بزنم و ایشان هم به درخواست بنده جواب مثبت دادند . البته این مطالب در وبلاگ خودشان (دریا دل)نیز بدون تصاویرموجود است .اولین مطلب :
امروز صبح توی بانک یه جوون مو سیخ سیخی رو دیدم که اومده بود وام رهبری بگیره.عجیبه!جوونا فقط بلدند نامه بنویسند  به رهبریا ریس جمهور و بگن پول نداریم کار نداریم بی چاره ایم پول می خواییم!بعد هم تا تقی به توقی می خوره دادو هوار را ه می اندازن که مملکت ما فلانه،فلان مملکت چنانه.مگه مملکتم برای من چی کار کرده؟!انگار خودشون بوقند! شده یه دفعه بگیم ما برای مملکتمون چی کار کردیم؟واقعا چی کار کردیم؟غیر از اینه که سر جامون نشستیم و منتظریم که رئیس جمهور یه نفری معجزه کنه.از آسمون بارون ببارونه .خشکسالی رو تموم کنه .همه چی ارزون بشه.بعدشم از آسمون پول بباره و همه مون در رفاه آسایش باشیم و خوش بگذرونیم. مفت بخوریم و بخوابیم و تو خیابونا راست راست بگردیم و صفا کنیم و دیگه هیچ کاری هم برای مملکتمون نکینم. جیبامون پر پول باشه، حالا دستمونم هم  جلوی بیگانه دراز شد عیبی نداره! غیر از اینه؟اما تا حالا ازش حمایت کردیم؟ نه.بعد توقع داریم برامون معجزه هم بکنه!فقط یه ذره فکر لازمه تا بفهمیم انیا همش رویای بچه گانه است.اینو هم بدونید که هیچ کس تو خوشی چیزی نشده.سختی هاست که آدمو می سازه و به جایی می رسونه.بهتره آستین همتو بالا بزنی و خودت یه کاری بکنی نشتن و حرف زدن فایده نداره.



» ساعت 4:22 عصر روز پنج شنبه 88 اردیبهشت 31

 

عشقم را همه هستی ام را به غفلتی به باد فراموشی سپردم . چنان که به من محبت داشت ، من اورا نمی پرستیدم . چنان که همه هستی را برای من می خواست من او را برای خودم نمی خواستم . آنقدر که به من نزدیک بود من از وی دوری می کردم . آنقدر که با من مهربان بود لحظه ای نتوانستم از ته دل بگویمش "دوستت دارم" .
همیشه با من بود اما دلم جای دگر ، همیشه به یادم بود اما راهم راهی دگر ...
با این همه او هنوز مرا دوست دارد منتظر است که باز هم من به سویش روم و با او باشم ... باز هم مرا به سوی خود می خواند ، باز هم گذشته مرا نددید گرفته است ، باز هم نزد من است و می گوید : یا بنی آدم ! انی احبک فانت ایضا احببنی ای انسان من تو را دوست دارم تو نیز مرا دوست بدار . عبدی انا و حقی لک محب فبحقی علیک کن لی محبا بنده من ، سوگند به حق خودم دوستدار تو هستم پس سوگند به حق من بر تو ، مرا دوست بدار .
خیمه زد چون در دلت سلطان عشق
                                                     ملک دل گردید شهرستان عشق
هم  هوی ز آن جا  گریزد  هم  هوس
                                                    جز  یکی  آن  جا  نیابی هیچ کس



» ساعت 3:58 عصر روز شنبه 88 اردیبهشت 26

 

امسال تعطیلات نوروز سعادتی شد تا به خانواده های شهدا ، آزادگان ، ایثارگران و جانبازان 8 سال دفاع مقدس سر بزنیم . عزیزانی نیز قدوم مبارکشان را در منزل محقرمان نهادند .
در این دیدار ها از خاطرات تلخ و شیرین آنان مستفیض می شدیم . اما اکثرا بنده بحث نامگذاری امسال با نام اصلاح الگوی مصرف را براه می انداختم و نظرات دوستان نیز جویا می شدم . در همین اثنا یکی از آزادگان عزیز خاطره ای بیان نمودند :
تازه به ایران برگشته بودم ، مهمانان زیادی داشتیم ، وفور نعمت بود. اما در این بین چیزی به شدت بنده را آزار می داد . اسراف... !
دوستان میوه زیادی جهت پذیرائی از مهمانان تهیه کرده بودند . کودکان بیشتر ، میوه های خود را نیمه رها می کردند و یا سیب گاز زده و ...
چون 10 سال اسارت کشیده بودم و از چنین نعمت هائی محروم بودیم طاقت دیدن این تراژدی را نداشتم ، به همین دلیل تا مدتها غذای من شده بود خوردن میوه های نیمه رها شده ... !
این حرف برای ما شاید ساده باشد اما همیشه در مهمانی های ما متاسفانه چنین اتفاقاتی می افتد اما باقی مانده ها همیشه در سطل های زباله قرار می گیرند . نمی گویم بیائید پس مانده ها رو بخوریم ! بیائید جلوی آن را بگیریم ! قابل توجه خانواده ها !

حال ولیمه های مختلف در جلسات مختلف و دور ریخته شدن غذا ... بماند ...
کُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ  بخورید و بیاشامید، ولى اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست نمى‏دارد!



» ساعت 7:24 عصر روز سه شنبه 88 اردیبهشت 22

 
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >