ابوریحان درونی - دنـیـــای جـــوانـی

درباره نویسنده
ابوریحان درونی - دنـیـــای جـــوانـی


آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
دوست و خصوصیات آن
دعا
مشکلات جوانی
نصایح
خاطرات مقام معظم رهبری
اشعار
دلتنگی های من
دختر خانم ها حتما بخوانند . . .
دل و . . .
هنگام ظهور
عشق حقیقی
سیب گلاب
روزی که شهادت . . .
فرهنگ دانشجوئی یا . . .
بهداشت عمومی
شب جمعه
یک خاطره
امید
خاطرات حاج آقا قرائتی
جرم و جنایت چرا ؟
تصاویر شیراز قدیم
حضرت علی علیه السلام
آرزوها . . .
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)
کاریکاتور
زن و اشتغال
حقیقت تلخ
یا جواد الائمه(ع)
نامه ای عاشقانه
ازدواج با شکوه
حجاب
حرف دل
غیرت و مردانگی
محرم
ابتذال در مداحی
باغ انقلاب
ویروس اجتماعی
یا رسول الله ...
مطالب سیاسی
ریشه تاریخی سیزده بدر
نماز
ویژه سفر رهبر به شیراز
رخنه شیطان
نامه ای به دوست
السلام علیک یا فاطمة الزهرا(س)
موج وبلاگی حجاب
نهج البلاغه و مظلومیت علی (ع)
خاطرات فراموش نشدنی
عالم محضر خداست
لذت عبادت
انسان و ایمان
بیت النور
ماه رمضان
تفاوت فرهنگ ها ...
علی (ع) و شب قدر
یاد امام و شهدا ...
ایستگاه پاسخگوئی حجاب
دانلود برنامه رساله برای موبایل
السلام علیک یا جعفر بن محمد ایها الصادق یابن رسول الله
ظاهر و باطن
السلام علیک یا حضرت معصومه سلام الله علیها و رحمة الله و برکاته
تحلیل روز یا کوته نگری ...
به اسم قرآن چه می کنند !
حرم علی بن حمزه علیه السلام
دکتر عصام العماد
معنای زندگی
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها Ho! O Saki
عاشقانه و عارفانه
غزه - gaza
علیمی به کجا چنین شتابان !
حاج میرزا محمد اسماعیل دولابی
کاریکاتور _ عشق های امروزی...
صورت و سیرت
اردوی جنوب(از بلاگ تا پلاک)
بعضی وقتها ...
به بهانه تولد
نامه ای به پدر جانبازم
هدف از ازدواج چیست ؟
دل نوشته ها 2
ساده اما حسابی
به رنگ جوانی
تهاجم فرهنگی در پوشاک !
کنکور ازدواج
شب است و همسایه گرسنه
انیشتین
مرگ بر اسرائیل
بصیرت
کرونا


لینکهای روزانه
سریعترین دیکشنری آن لاین [36]
فوتوشاپ آن لاین [31]
مشاوره و پاسخگوی آن لاین [28]
اعراب گذاری هوشمند [13]
پخش زنده شبکه های صدا و سیما [192]
سازمان ملی جوانان [194]
فرهنگ واژگان فارسی به فارسی [139]
آپلود رایگان عکس و فایل [212]
صورت حساب تلفن همراه [313]
اس ام اس های مذهبی [935]
پایگاه اطلاع رسانی دفترمقام معظم رهبری [167]
علوم و معارف قرآن در تفاسیر [263]
[آرشیو(12)]


لینک دوستان

پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار
پیاده تا عرش
مهندس محی الدین اله دادی
► o▌ استان قدس ▌ o ◄
****شهرستان بجنورد****
رهسپاریم با ولایت تا شهادت
برادران شهید هاشمی
بچّه شهید (به یاد شهدا)
دهکده کوچک ما
خط سرخ شهادت
ملیحــــــــــــــــــــــانه
حرفهای جوانی


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
ابوریحان درونی - دنـیـــای جـــوانـی


لوگوی دوستان



آمار بازدید
بازدید کل :676122
بازدید امروز : 16
بازدید دیروز :20
 RSS 
 

یکی از دوستان در پست قبلی زن ، حجاب ، اسلام نظری به صورت انتفاد و پیشنهاد نوشته و دو سوال مطرح کرده و خواسته بودند در مورد آنها مطلبی بنویسم . بعد از مشاهده این سوال تصمیم گرفتم موج وبلاگی با موضوع حجاببراه انداخته و از همه دوستان علی الخصوص خواهران گرامی دعوت کنم تا در این راه بنده حقیر را همراهی نمایند حتی با نوشته کوتاه ادبی ، دلنوشته ای زیبا و یا مقالاتی کاملا تخصصی .
اما دو سوال بدین قرار می باشد که مختصرا پاسخگو خواهم بود .
1_چرا اکثر اونایی که از حجاب می نویسند مرد هستند؟
جواب:
اول اینکه مطالب زیادی در مورد حجاب دیده ام که نویسنده هایشان بانوان محترم بودند دوم اینکه به نظر می رسد یکی از مهمترین علل پیداش بی حجابی در کشور بی توجهی یا صراحتا خدمتتان عرض کنم بی غیرتی بعضی از مردان می باشد . اگر هر مردی در برابر ناموس خود غیرت به خرج دهد و اجازه هرگونه رفتار و پوشش ناشایست را از او بگیرد(البته بدون جبر)، دیگر با بحران بی حجابی روبرو نخواهیم شد . در گذشته تفاوت زن و دختر را از چهره شان تشخیص می دادند اما امروزه متاسفانه ...
2_ چرا همیشه در نوشته های دینی همراه با لفظ زن بلافاصله یا کمی بعد اژه هایی نظیر فساد و شهوت و ... میاد؟
جواب:
به شخصه موافق نیستم . به نظر نمی رسد همیشه این چنین باشد . اما از آنجا که در دین اسلام و روایات ، مکررا از خطرات ناشی از بی حجابی سخن به میان آمده برای پیشگیری از همین مسئله فساد و کنترل شهوت است . اگر در مقالاتی چنین واژه هائی می بینید همه در مورد زنان در جوامع غربی و غیر مسلمان است که آن هم با توجه به سوابق و احوالات آنان دور از انتظار نیست و غیر قابل انکار می باشد . بیان چنین الفاظی نوعی هشدار و احساس خطر برای مخاطبین می باشد چرا که اسلام ارزش والائی برای زن قائل شده است و آبرو و عزت او به نوعی آبرو و غیرت مردان و در کل آبروی اسلام را به نمایش می گذارد . ما دوست نداریم بیگانگان بی بند و باری را به اسم تمدن به ما غالب کنند .
بی حجابی موجب بالا بردن ارزش و شخصیت نیست بلکه شخصیت و ارزش را رفتار و کردار انسان رقم می زند . حضرت علی (ع) می فرماید : ارزش هر کس به اندازه دانائی و تخصص اوست . نهج البلاغه حکمت 81
از همه دوستان گرامی تقاضا می شود با توجه به مباحث پیش آمده هر مطلبی که با موضوع حجاب به ذهن دارند را در وبلاگ خود به رشته تحریر در آورده و سپس با معرفی آن در قسمت نظرات این وبلاگ در این موج وبلاگی شرکت کنند. در صورت نداشتن فرصت کافی برای نوشتن ، می توانند از مطالب آرشیوی وبلاگ خود نیز استفاده کنند .
                                                        < width="150" height="200" data="http://donyayejavani.persiangig.com/other/hejab.swf " type="application/x-shockwave-flash">                               در صورت تمایل کد زیر را در وبلاگ خود قرار دهید
                                       
چادر من این گل تقدیم شما آزادی به چه ارزش؟ این گل تقدیم شما زن ، حجاب ، اسلام این گل تقدیم شما سیب گلاب این گل تقدیم شما حجاب این گل تقدیم شما حجاب گل باز نشده این گل تقدیم شما دارا و سارا این گل تقدیم شما فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی این گل تقدیم شما زلف بربادنده تا ندهی بر بادماین گل تقدیم شماخواهرم ،برادرم حجاب این گل تقدیم شماحجاب آری ؟ نه ؟ این گل تقدیم شما  یک جرعه عطش این گل تقدیم شمامرواریدی در صدفاین گل تقدیم شمازن در قرآن ایینه جمال و جلال الهی این گل تقدیم شماوبلاگ تخصصی حجاب و عفاف  این گل تقدیم شمافلسفه حجاباین گل تقدیم شماحجاب در قرآناین گل تقدیم شماچرا چادر را به دختران تحمیل میکننداین گل تقدیم شماعشق به زیبایی در دختراناین گل تقدیم شماچرا خداوند عشق را آفرید این گل تقدیم شماچگونه نگاه خود را کنترل کنیماین گل تقدیم شماحجاب 7 این گل تقدیم شما گمشده نسل جواناین گل تقدیم شمابهایی که یک بانوی محجبه در ترکیه برای حفظ حجاب پرداختاین گل تقدیم شماشوخی با نا محرم این گل تقدیم شماحجاب مصونیت است یا محدودیت این گل تقدیم شماداداشم می گه ... من می گم ...این گل تقدیم شماحجاب در کلام شهیدان بزرگ وعزیز ما و کشور عزیزمان این گل تقدیم شماحجاب در ادیان و تمدنها این گل تقدیم شمابد حجابیاین گل تقدیم شماحجاب ، ارزش زناین گل تقدیم شماباز هم حجاب! این گل تقدیم شمامن و حرفای مامانم این گل تقدیم شما

 

و دو کتاب از شهید استاد مطهری(ره)
مسئله حجاب

نظام حقوق زن در اسلام

 
دانلود مطالبی با موضاعات مختلف ویژه روز زن
بر گرفته از نرم افزار چندرسانه ای کشتی پهلو گرفته
موسسه فرهنگی هنری آفتاب هشتم ولایت
استفتائات و دیدگاههای مراجع تقلید دربارهی حجاب و لباس
جایگاه زن در اعصار و ملل
جایگاه زن در دنیاى کنونى غرب
جایگاه زن در عصر جاهلیت
جایگاه و موقعیت زن در اسلام                           به روایت لینک
حجاب در قرآن و روایات                        خواننده زن روسی عفاف را برگزید
حجاب و زنان           آیت الله حائری شیرازی : افراط و تفریط در حجاب، خطرسازاست
نقش حجاب و عفاف در عظمت زن
نگاهى به آفرینش زن با توجه به داستان آدم و حوا در قرآن
کتاب شناسی حضرت زهرا(س)



» ساعت 1:49 صبح روز چهارشنبه 87 خرداد 29

 

حجاب نماد و نشانه یک بانوی مسلمان است و این افتخاری بس بزرگ برای اوست . چه نیکوست که زن مسلمان با حجاب برتر خود الگوئی باشد برای دیگر زنان جهان .
در هرجای این گیتی ، بانوئی محجبه دیده شود ، بی درنگ ذهن هر بیننده ای را به دین مبین اسلام می کشاند .
آنگاه اگر حجاب اسلامی با مدهای غربی و تفکرات لیبرالیستی ادغام شود ، کم کم به زوال کشیده شده و دین اسلام و شخصیت زن در اسلام را زیر سوال خواهد برد و به تدریج فساد در جامعه افزایش می یابد ، همانطور که آزادی بی قید بند در ملل غربی برای بانوان در نظر گرفته شده است و به خیال خام خود برای آنان ارزش قائل شده اند .
با این تفکر قبل از هر چیز آزادی بیشتر به مردان هرزه و شهوت ران داده شده و باعث گردن کشی و تجاوز بی حد و اندازه آنان به زنان شده است . که این امر ، از آمار جنایات فراوان و افزایش تولد کودکان نامشروع در اخبار و رسانه ها به خوبی قابل مشاهده است.
آیا با این اوصاف باز هم می توانند ادعا کنند که برای زن حرمت قائل شده اند ؟
آیا آزادی یعنی عدم حجاب و نداشتن پوشش اسلامی ؟
آیا آزادی یا تمدن غربی به معنای همتراز قرار دادن زن و مرد است آن هم به نحوی که در این راستا زنان مورد بازیچه قرار گرفته یا در بعضی امور از زیبائی شان سوء استفاده شده و از آنان جهت تبلیغات ، بردگی و ... استفاده می شود .
آیا آزادی به معنی بیگاری کشیدن از زن در امور نامربوط آن هم به صورت نا مطلوب و غیر منصفانه ، نیست ؟
زنانی که در جامعه به سختی کار و تلاش می کنند تا با اندکی حقوق زندگی خود را اداره کنند موفق و خوشبخت هستند یا زنانی که در خانه به تربیت فرزند (آینده سازان کشور) می پردازند و به آرامش در زندگی اهمیت بیشتری داده و پایه های این جامعه کوچک (خانواده) را محکمتر بنا می کنند ؟
در جوامع غربی در هر زمینه ای از فعالیت های اجتماعی و مشاغل گوناگون ، به خوبی حضور زن را می توان مشاهده کرد . در این اثنا به علت ضعف جسمی ، عواطف و احساسات زنانه و شکنندگی خاص روحیاتشان ، بیشتر دچار مشکلات و عواقب ناهنجاری شده اند و به گونه ای مورد سوء استفاده قدرتها نیز قرار گرفته اند .و همه اینها نشات گرفته از عدم دینداری و دین مداری و نبود الگوی مناسب برای زنان در جوامع غربی است .

در کشور عزیزمان بانوان به صورت مطلوب و منصفانه در عرصه های مختلف حضور پر رنگ دارند و خدمات ارزنده و موفقیتهائی از آنان مشاهده کردیم که مایه فخر ما نیز می باشند. اما متاسفانه در برخی امور شاهدیم که بانوان پا را فراتر از حیطه کاری و شاسیته خود ، نموده اند که عواقب زیادی نیز به همراه داشته است .
 هنگامی که در اسلام به زن سفارش همسرداری و امور مربوط به خانه می کند و حضرت فاطمه زهرا(س) نیز می فرمایند:خَیْرٌ لَهُنَّ أَنْ لایَرینَ الرِّجالَ، وَ لا یَرَوْ نَهُنَّ. حضرت در وصف این که بهترین چیز براى زنان چیست، فرموده اند: این که زنان، مردان را نبینند، و مردان هم زنان را نبینند. این بدین معنا نیست که هیچ زنی نباید در فعالیت های اجتماعی حضور داشته باشد ، چرا که چنین امری امکان پذیر نیست و در برخی موارد حضور زنان لازم و ضروری است مانند وجود پزشک زن و امور مربوط به بانوان در جامعه و...
فرمایش حضرت زهراى مرضیه (س) به معناى الزام و وجوب نیست، به عبارت دیگر، در عین حال که خروج زن از منزل و حضور او در صحنه اجتماع با رعایت موازین و حدود شرعى جایز شمرده شده است، اما در مواقع غیر ضرورى براى زنان بهتر آن است که از اختلاط با مردان اجتناب کنند. و این امر منافاتى با حضور علمى، فرهنگى، اجتماعى و سیاسى زنان (با حفظ شئونات و موازین اسلامى) ندارد. کما اینکه حضرت زهرا (س) خود به جبهه جنگ مى رفتند و در غزوه هاى متعددى همراه با پیامبر (ص) شرکت مى کردند و در دفاع از ولایت حضور فعال داشتند و حتى سخنرانى نمودند تا جایى که در همین راه به شهادت رسیدند.

انشاءلله بانوان نیک سیرت مسلمان با الگو برداری از سیدالنساء العالمین فاطمه مرضیه(س) ، خود نیز الگوئی باشند برای دیگر زنان جهان انشاءالله .

 

همین مطلب در

خبرگزاری قرآنی ایران

مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری

 



» ساعت 6:14 عصر روز جمعه 87 خرداد 24

 

 مادر را چگون وصف آرم تا تو هستی
یازده انجم آسمانی را پرتو هستی
گریه کردی بعد از فراق نبی
گوئی ترسی عمرت گردد بسی
تو کز هجر پدر چون گلی پژمرده ای
سیه جامه به تن ، غمین و افسرده ای
چگونه تاب آوردی در و دیوار را
زخم پهلو به کین عدو مسمار را
وز ناله ات گوئی لرزه افتاد بر زمین
ملائک گریه کردند وز سقط جنین
عمر گرانمایه فدا کردی به علی ولایت
مثل الاعلی عشقی ز علی حمایت
حنطنی و غسلنی و کفنی باللیل
و صلی علی وادفنی باللیل
تا نبیند علی آثار کینه را
خون دل ننشاند ، زخم سینه را
جای خالی ات را نور چشمان علی
درد بی درمان افتاد بر جان علی
چاه بعد تو همراز علی شد
مونس باران اندوه ولی شد
چاه آتشی بر عمق جان افروخت
خشکید و زاشک مولا بسوخت
رفتی و عالمی محزون تو
قبر بی نشانت آیت مظلوم تو
 

فاطمه(علیها السلام) در کنار بستر پیامبر، چهره نورانى و ملکوتى پدر را می نگریست که از شدّت تب عرق مىریخت. فاطمه در حالى که به پدر نگاه می کرد به گریه افتاد، پیامبر نتوانست ناآرامى دخترش را تحمّل کند، در گوش او سخنى گفت که فاطمه آرام شد و لبخند زد. لبخند زهرا(علیها السلام) در آن حال شگفت آور بود. از او سؤال کردند که رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)چه رازى را به او فرمود؟ پاسخ داد: تا پدرم زنده است رازش را فاش نمی کنم. پس از رحلت پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) راز آشکار شد. فاطمه گفت: پدرم به من فرمود: تو نخستین کسی از اهل بیت من هستى که به من ملحق می شوى، و از این رو شاد شدم.

زهرا، صدّیقه، طاهره، مبارکة، زکیّه، راضیه، مرضیّه، محدثَّه و بتول

امام رضا علیه‏السلام از اجدادش نقل مى‏فرماید: پیامبر صلى اللَّه علیه و آله فرمود: اى فاطمه! آیا مى‏دانى که چرا فاطمه نام گرفتى؟ امیرالمؤمنین علیه‏السلام عرضه مى‏دارند: شما بفرمایید چرا فاطمه، فاطمه نامیده شده است. پیامبر صلى اللَّه علیه و آله فرمودند: زیرا فاطمه علیهاالسلام و شیعیان فاطمه از آتش جهنم بازگرفته شده‏اند و به آتش نخواهند رفت . فاطمة الزهراء من المهد إلى اللحد، ص 70.



» ساعت 1:23 صبح روز شنبه 87 خرداد 18

 

فرا رسیدن سالگرد رحلت ، بزرگ مرد تاریخ ،حضرت امام خمینی رحمة الله علیه خدمت عاشقان امامت و ولایت تسلیت عرض می کنم .
باغبانی مهربان با صبر و همت عالی ، دلسوزانه باغ انقلاب را از لوس علف های هرز و آفات ، پاک نمود . سالها مهر و محبت باغبان سرمایه رشد ، بالندگی و سربلندی باغ شد . از دست گلچین روزگار باغبان ما نیز انتخاب شد . او رفت و در باغ و بهشتی ابدی جای گرفت اما هنوز یاد و خاطره اش چون چشمه ای زلال باغ را آبیاری می کند و گفتار حکیمانه اش چون سپری بر تیغ های بلا و سر مشقی برای باغبانان دیگر می باشد .

رمز موفقیت امام‏خمینى (ره) را مى‏توان در نکات ذیل خلاصه کرد:

تقوا و اخلاص،
مقام والاى علمى چه در بعد فقاهت و چه در بعد فلسفه و عرفان،
شجاعت،
از خود گذشتگى و ایثار،
آگاهى و بینش سیاسى،
شناخت و معرفت جامع از اسلام،
روحیه مبارزه و مجاهدت،
آینده ‏نگرى و امید به پیروزى،
داشتن همت بلند،
بعد روحانیت و مرجعیت امام،
سرمایه ‏گذارى روى مردم و جلب اعتماد آنان،
پشتکار و تلاش 
 

 هزار نقد به بازار کائنات آرند         یکى به سکه صاحب عیار ما نرسد

 روى هم رفته باید گفت: امام‏خمینى از ابعاد گوناگون و صفات برجسته فراوانى، برخوردار بودند و مجموعه این فضائل در طول سالیان دراز، شخصیت ایشان را رقم زد.

 

امام خمینی (ره)

» ساعت 1:32 صبح روز یکشنبه 87 خرداد 12

 

چند روزی هست تصاویر جالب و دیدنی از آزاد سازی خرمشهر در ابتدای جنگ تحمیلی می بینم که حسابی حالم را دگرگون می کند . با خودم فکر می کنم وقتی درباره شهدا ، جانبازان و ایثارگران دفاع مقدس مقالاتی می نویسیم و می خوانیم که سرشار از تعاریف و تماجید مملو از احساسات پاک هستند ، اینها تنها یک نوشته بر پایه ادبیات غنی ، نیستند . حقیقتی هستند که در کالبد زمان نمی گنجد و تا آن را با تمام وجود لمس نکنیم قادر به درک آن نخواهیم بود . عده ای این عمل را تشبیه به بتهای جاهلیت کرده و می گویند که ما از آنان بت ساخته ایم . این نوع تفکر نابخردانه است چرا که آنان ره صد ساله را یک شبه طی نمودند و با قوه ایمان خالصی که در مکتب جبهه ها بدست آورده بودند و با توکلی بدون تردید و لغزش از خداوند متعال مدد گرفته و کاری کردند که جهانی را به حیرت واداشت . حال چگونه وصف آن را به بت سازی تشبیه می کنند .
امام خمینی رحمة الله علیه با آن عظمت و بزرگی که با درک و بینش عمیق از اوضاع اجتماعی زمان خود و با محبوبیت حاصل از ایمان قوی و تقوای الهی در میان مردم پیدا کرده بود، پوزه استکبار را که دنیائی آن را مورد حمایت خود داشت ، به خاک کشاند و آنگاه نوجوان سیزده ساله ای را (شهید حسین فهمیده) رهبر خود می خواند .
حال من حقیر و بریده راه و خسته از ناملایمات زندگی کنونی در جامعه ای که انگار فراموش کرده ایم که این آزادی و امنیت محصول چه خونهائی است ، به خاطر عشق به بهترین بندگان خدا و حسرت خویش از عدم درک صحیح از آنان متهم به پرستش بتهای مکتبی می شوم ، و این تنها بی خردی یا غرض ورزی عده ای تازه به دوران رسیده را می رساند .
ما اگر مردان خدائی را یاد می کنیم آنان را می ستائیم ، قبل از هرچیز به بنده بودن آنان تاکید داریم و اینکه آنان نیز مانند ما از جنس خاک بودند ، لیکن با توجه به عشق و ایمان به خدای تبارک و تعالی به درجه ای از معنویت رسیدند که در آسمان دلها جای گرفته اند و درخشیدند . ما نیز خود را موظف به رهپوئی آنان دانسته و راه و رسمشان را مقدس می دانیم .
اینکه مدام از رشادت و دلاوری آنان به صورت اسطوره ای سخن به میان می آورم ، زمانی بدان رسیدم که در رزمهای شبانه آموزشی و جنگ با دشمن فرضی را در سیاهی شب تجربه کردم و در آن لحظه متوجه اندکی سستی پا و لرزش دل خود و همراهانم شدم . در حالی که به گفته فرماندهان ، بزرگی این انفجارات و شلیکهای پر هیاهویش نمی توانند تداعی کننده و تصویر واقعی از میدان های نبرد جنگ تحمیلی باشند .
ما که در گرما بیش از یک ساعت طاقت نگه داشتن ماسک بر روی صورت خود نداشتیم و یا حالت آماده باش و غلت زدنها و سینه خیز رفتن ها بر روی سنگلاخ و خار های درنده . ساده تر بگویم بی خوابی شبانه و پیاده روی های طولانی . جالب تر اینکه ما در دل بیابان چلو خورشت صرف می نمودیم و ... .اما در زمان جنگ رزمندگان اسلام ، با کمترین امکانات و سخت ترین شرایط ، آب اندکی هم که بدست می آوردند به هم رزم خود می بخشیدند و از مولایشان ابا الفضل العباس (ع) تبعیت کرده و مدد می گرفتند .
از اینها گذشته چرا به این فکر نمی کنیم که مگر بعثی ها با این همه تجهیزات و ادوات جنگی و قدرت های غربی حامی آنان ، چه کم داشتند که از تعدادی جوان و نوجوان و پیر سالخورده مبتدی ، با کلاشینکف و تسلیحات ساده شکست خوردند ؟
اینجاست که روح بلند آنان بواسطه عشق و ایمان ، تجلی یافته و باعث به حرکت در آمدن قلمها و به تصویر کشیدن حماسه های عظیم می شود ، آن هم بعد از گذشت سالها توسط کسانی که رنگ و بوی جبهه را ندیده و استشمام نکرده اند . چنانکه عاشورا و تاسوعا اسلام را زنده نگهداشته است .
سالروز آزاد سازی خرمشهر بر دلیر مردان و شیر زنان دفاع مقدس چه آنان که رفتند و داغشان بر دل ما نشست و چه آنان که به خواست خدا ماندند تا پایه های قوی و استوار در جامعه اسلامی ما باشند ، تبریک و تهنیت عرض می کنم . « گوارای وجودشان باد »



» ساعت 1:11 صبح روز یکشنبه 87 خرداد 5

 

ما در 24 ساعت شبانه روز میانگین 7 تا 10 ساعت را برای خواب و 7 ساعت کار یا امور روزمره و بقیه را به خوردن و آشامیدن و تفریحات مثل تلویزیون و خارج از منزل یا ... سپری می کنیم . اما اکثر آنها دنیوی هستند ، ما برای آخرتمان چه کردیم ؟ آیا به نمازمان هم مثل امور دنیوی اهمیت می دهیم ؟ نمازهای یومیه روزانه حدود 30 دقیقه زمان می برد . به نظر شما در میان این همه ساعت که ما در جریان زندگی هرروز به بطالت سپری می کنیم زمان زیادیست آن هم برای تشکر از خدا و شکرگزاری از این همه نعمت بی منت !؟ در صورتی که هر کدام از امور دنیوی به نوعی هزینه بر نیز هستند ولی نماز هم آخرتی و جاودانه هست و هم افزایش دهنده رزق و روزی .

برای صرف یک وعده غذا ساعتی هزینه آماده سازی آن و دقایقی صرف خوردن آن می کنیم . برای تماشای تلویزیون ساعت ها خود را متمرکز به این جعبه جادوئی می کنیم . برای تفریح وقت و هزینه ،صرف می کنیم و ساعتها نیز در خواب به سر می بریم .

حال بیائید نیم ساعت در شبانه روز دل و جان را از این دنیای مادی و فناپذیر دور کنیم . بیائید خود را به یک آرامش معنوی برسانیم ، دلمان را به نور الهی صفا دهیم ، بیائید سفره دل را برای دلسوز ترین و مهربان ترین مهربانان باز و دست یاری به سویش دراز کنیم که بی شک رویمان زمین انداخته نخواهد شد . دقایقی دلمان را از عشق و محبت دنیوی پاک کنیم و به عشقی زیبا و حقیقی برسیم که با هیچ انسان خاکی به آن هرگز نخواهیم رسید . بیائید آخرتمان را در این لحظات کم ، بسازیم و حفظ کنیم و در دنیای جاودان دیگری برای خود سرائی بسازیم که همسایگانمان پاکترین ، خوش اخلاق ترین ، مهربانترین و صمیمی ترین بندگان خدا باشند و بهشت برین را از آن خود کنیم . بیائید ظلمت و سیاهی را از صفحه سفید دل پاک کنیم و نور و روشنائی را جایگزین کنیم . بیائید اموری را که جهت رضای خدا انجام دادیم با نماز مورد قبول درگاه آفریننده مهربان و بخشنده مان کنیم .همانطور که رسول خدا(ص) فرمودند :

« ان عمود الدین الصلاة و هی اول ما ینظر فیه من عمل ابن آدم ، فان صحت نظر فی عمله ، وان الم تصح لم ینظر فی بقیة عمله »

همانا ستون دین نماز است و نماز ، نخستین عمل فرزند آدم است که به آن رسیدگی می شود ؛ اگر درست بود ، به دیگر اعمالش رسیدگی می شود و اگر درست نبود ، سایر اعمالش رسیدگی نمی شود . البحار ص227/54

اکنون برای بالا بردن کیفیت نمازمان بیائید فاصله بین حرف تا عمل را برداریم ، مکروهات نماز را بشناسیم و با حذف آنان به مبدا هستی اتصال یابیم .

مکروهاتی در  نماز

1- مکروه است که انسان در نماز ، صورت خود را کمی به طرف راست یا چپ بگرداند .نماز
2- مکروه است که انسان در نماز چشم ها را ببندد .
3- مکروه است که نماز گزار در نماز ، چشم ها را به راست و چپ بگرداند .
4- مکروه است که نمازگزار در نماز ، با ریش و دست خود بازی کند و انگشت ها را داخل هم نماید .
5- انداختن آب دهان در نماز کراهت دارد .
6- نگاه کردن به خط قرآن یا کتاب یا خط انگشتری در نماز کراهت دارد .
7- کراهت دارد که موقع خواندن حمد و سوره و گفتن ذکر برای شنیدن حرف کسی ساکت شد ، بلکه هر کاری که خضوع و خشوع را در نماز از بین می برد مکروه است .
8- هنگامی که انسان خوابش می آید مکروه است که نماز بخواند .
9-
مکروه است که انسان موقع خودداری از بول و غائط ، نماز بخواند .
10- پوشیدن جوراب تنگ که پا را فشاردهد در نماز مکروه است .
11- مکروه است که نمازگزار در نماز دهن دره کند .
12- مکروه است که نمازگزار در نماز ، انگشتان خود را بشکند .
13- کراهت دارد که انسان در نماز آه بکشد ، به گونه ای که مشتمل بر یک حرف باشد .
14- ناله کردن در نماز به طوری که مشتمل بر یک حرف باشد مکروه است .
15- شکستن نماز به خاطر مالی که اهمیت ندارد ، مکروه است .
16- پوشیدن لباس سیاه ، چرک ، تنگ ، لباس شرابخوار و لباس کسی که از نجاست پرهیزنمی کند ، برای نماز مکروه است .
17- پوشیدن لباسی که نقش صورت روی آن است ، برای نماز کراهت دارد .
18- باز بودن دکمه های لباس در نماز ، کراهت دارد .
19- به انگشت کردن انگشتری که نقش صورت بر روی آن حک شده است ، مکروه می باشد .
20- خواندن نماز واجب درخانه کعبه و بر بام آن مکروه است ؛ ولی در حالت ناچاری مانعی ندارد .
21- چیزی بر دهان بستن ، هم برای مرد و هم برای زن مکروه است .
22- پیچیدن جامه بر خود در نماز ، مکروه است .
 



» ساعت 11:20 صبح روز شنبه 87 اردیبهشت 28

 

بسم رب الشهداء و الصدیقین

سلام و درود خدا بر تو ای شهید
سلام بر تو که جان گرامی ات را در راه خدا و عشق به دین و وطن ، بی درنگ فدا نمودی .
درود بر تو که دل از همه رنگهای دنیایی بگسستی و سوار بر اسب راهوار هدایت در جاده ی نور به سوی معبود شتافتی بدون آنکه لحظه ای تردید به دل راه دهی .
ستاره ای شدی در آسمان و درخشیدی ، و راهنمائی برای شبگردان گم کرده راه ...
با خون پاکت ، زیبائی ها آفریدی و نقش عشق و معرفت را با سیطره بر هستی ، در صفحه روزگار ترسیم کردی ...
و شیطان با همه مکر و حیله و نفوذش در برابر تو زانو زد ...
میدانم که هنوز در راه خدا به جهاد خود ادامه می دهید و میدانم که شما زنده اید و این ما هستیم که مرده ایم و در دنیای مادیات غرق شده ایم ...
هنوز تصویر شماست که بر لوح دلها حک شده و مایه دلگرمی ، امید و نیروی جهادگران خدا جو ، عاشقان ولایت ، عدالت پیشگان راه هدایت ، و خدمتگزاران این ملت می باشد.
بزرگی می گفت شهدا مانند شیشه عطری می مانند که با شکستن قفس ،و عروج ، عطرشان فضای هستی را پر می نماید و آنگاه همگان به گوهر وجودشان و زیبائی راهشان پی خواهند برد .
بعضی هنگام جسورانه و ساده لوحانه از خدای خود شهادت را درخواست کردیم و بارها گفتیم اللهم الرزقنا توفیق الشهادة ... اما لحظه ای بر اعمال خود اندیشه نکردیم و اندکی به راهی که شما پیموده اید فکر نکردیم و مثل همیشه با راحت طلبی و بدون تلاش ، بهترین ها را از خدا خواستیم ...
از خاطرات خوانده و شنیده و از سرگذشت برجای مانده شما ، دانستم که چگونه در مقابل آتش و پولاد و اهریمن سینه سپر کردید و با خون خود ، خاک مذلت بر سر شیطان صفتان ریختید ...
با همه شجاعت و رشادت و دلاوری ؛ تواضع و فروتنی تنها بخشی از صفات والای شماست .
ای عزیزان و مقربان درگاه الهی ، وای به حال روزی که شما ، ما را فراموش کنید و به حال خودمان واگذارید ؛ هر چند ما نه تنها شما را بلکه خود را نیز فراموش کرده ایم ...
آگاهید که گریه هایم در گلزار شما ، برای تیره روزی ، سرگردانی و گمراهی خودم بوده وگرنه شما که عند ربهم یرزقونید و ما جیره خواران شما ...
آگاهم که سعادت اعتراف و جیره خواری را نیز از استمدادها و عهد های با شما ، هنگام تحویل سال در پاک ترین سرزمینها که خون شما بدان آغشته گردیده و مطهر شده ، یافته ام ...
خوب میدانم که هرگاه دست یاری به سویتان دراز کردم دست رد به سینه ام نزدید و هرگز فراموش نمی کنم که چگونه با پرتو نور خود ، بر دل ظلمت زده ام ، تاثیری شگرف و تحولی عظیم ، بر زندگی ام داشتید .
کوتاهی کردیم ... فریب خوردیم ... فراموش کردیم ...

شهدا به خدا شرمنده ایم ...

ای رهپویان راه انبیاء و اولیاء الهی و ای خونین بالان راه خدائی 
                                                                      التماس دعا...



» ساعت 12:2 عصر روز شنبه 87 اردیبهشت 21

 

بسم الله

و راه را در انبوه سیاهی ها گم می کنم . گویا دل نیز توان همراهی ندارد . خسته و غمبار از بیراهه ها ... همه امیدم به یاس گرائیده ...
جنگلی سرد و تاریک پیش رو ، با گامهایی خسته و چشمانی که جز تیرگی بصیرتی ندارند ، گذرگاه نومیدی را می پیمایم...
هر از گاه صدائی از بیشه سکوت را درهم می شکند و دلم چو آتشفشانی ، با گدازه های ترس فوران می کند .
هجمه ای از توهمات مرا از رفتن باز می دارد ... چاهی در مسیر ، دامی در کمین ، درنده خوئی شب زده در خفا و گزندگانی زهر آلود زیر پا ...
دیگر توانی نیست ، مرگ و نیستی در چشمانم نقش بسته و لحظات به انتظار ناخوشایندی سپری می شوند ...
لحظه ای اشک بر چشمانم جاری می شود . حسی غریبی مرا فرا می گیرد ...
ناگهان دل به یاد عشقی فراموش شده بیدار می شود . از لرزش و سستی اشنور کاسته و آرام می گیرد ... از دور نوری زلال چشمانم را خیره می کند ... نیروئی مضاعف بر اندامم ، صلابتی در گامهایم ، شور وشوقی در وجودم ...
قدمها استوار ، سرعتی بی نظیر ، هر لحظه بر روشنائی افزوده ، قلبم تسلی یافته ، امیدم دوصد چندان و شمیمی خوش روحم را طراوتی می بخشد .
از شب و تیرگی ها خبری نیست و سحری دل افزا به لطف خورشید ، مرا جانی دوباره بخشیده ...
هرچه به سمت نور می روم ، دلم از عشق و محبتی مثال نزدنی لبریز می شود .
باز گریه مرا فرا می گیرد ... و این بار از سر شوق و از مهرِ مهربانی در فوق ...
 

اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَکَةٍ زَیْتُونِةٍ لَّا شَرْقِیَّةٍ وَلَا غَرْبِیَّةٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاءُ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ

خداوند نور آسمانها و زمین است؛ مثل نور خداوند همانند چراغدانى است که در آن چراغى (پر فروغ) باشد، آن چراغ در حبابى قرار گیرد، حبابى شفاف و درخشنده همچون یک ستاره فروزان، این چراغ با روغنى افروخته مى‏شود که از درخت پربرکت زیتونى گرفته شده که نه شرقى است و نه غربى؛ (روغنش آنچنان صاف و خالص است که) نزدیک است بدون تماس با آتش شعله‏ور شود؛ نورى است بر فراز نورى؛ و خدا هر کس را بخواهد به نور خود هدایت مى‏کند، و خداوند به هر چیزى داناست. سوره نور آیه 35



» ساعت 1:44 عصر روز جمعه 87 اردیبهشت 20

 

گفته می شود در مورد قشر فرهنگی اجحاف شده و مقام معظم رهبری نیز فرمودند که بخش فرهنگ بسیار مظلومست . حال چرا و چگونه این امر صورت گرفته را باید از کارشناسان مربوطه سوال کرد و از توان من نوعی و بی سواد خارج است . اما بنده یک مورد از فرهنگ غربی رواج یافته در کشور را خدمت دوستان عرض خواهم کرد شاید بیانگر نوعی مظلومیت فرهنگی نیز باشد .
فریادها بر سر موضوع تهاجم فرهنگی بلند و بسیار است و اکثرا نیز در همین حد حرف باقی مانده و به مرحله عمل نمی رسد .
اما یک مورد که ریشه در خانواده ها پیدا کرده و تاثیر عجیبی در کودکان خردسال گذاشته فیلم های انیمیشن و کارتنهای خارجی می باشد که سی دی آنها به صورت فراوان و با قیمت ارزان در بازار موجود است . بعضی از آنها به فارسی دوبله شده و تعداد زیادی نیز زبان اصلی می باشند . برخی نیز بنده مشاهده کرده ام که نیمی از آن دویله و بعضی از قسمتهای آن (رقص و آواز) زبان اصلی می باشد .
متاسفانه در این سی دی ها همه نوع فرهنگ غربی ، به گونه ای به کودکان آموزش داده می شود . موسیقی های محرک ، روابط و دوستی ها بین جنس مخالف از نوع لاو تو لاو، حرکات موزون ، حرکات زشت و برخوردهای بد بین شخصیت های داستان ، انواع خشونت ها ، فیلمهای تخیلی و بی پایه و اساس و ... . این که این فیلمها چگونه وارد بازار می شود و ممانعتی نیز به عمل نمی آید جای تامل دارد .اما بیشترین اثر گذاری در کودکان را ، همین سی دی های دوبله شده به فارسی دارد که در آن حرفهای ناشایست زده می شود و شخصیت های داستان جهت برخورد با یکدیگر به کار می برند . چه کسانی و در کجا این فیلمها را دوبلاژ می کنند !؟
حال فیلمهای داخلی در بازار به ندرت پیدا می شود و شاید بتوان گفت اصلا وجود ندارد و برای تهیه آن باید از مراکز اصلی آن درخواست کرد و هزینه آنها نیز بسیار زیاد است همانطور که اکنون همین قضیه در مورد عروسک های ایرانی (دارا و سارا) و خارجی(باربی و ...) صدق می کند .
برای اینکه سید محمد باقر (خواهر زاده ام) دوسال و نیمه ،به نوعی سرگرم شودسید محمدباقر مادرش تعدادی فیلم برای او تهیه کرده بدون اینکه خود وقت دیدن آنها را داشته باشد . سید محمد به طوری مشغول به دیدن فیلم می شد که دیگر مزاحمتی برای مادرش نداشته و حتی گاهی اوقات چشم های او را می دیدیم که بسیار قرمز شده و گویا دقایق زیادی پلک نزده است . مدتها گذشت و کم کم حرکات و حرفهای عجیبی از او می دیدیم . مثلا هرگاه عصبانی می شد یا خود را یکی از قهرمانان داستانهای فیلم معرفی می کرد و می گفت تو را می کشم ، خفه می کنم ، سرت را می برم و...  و یا گاهی اوقات نیز وسیله شمشیر مانند پیدا می کرد و با آن ... . اما بدتر از اینها حرفهای زشت و ناپسندی بود که از این فیلم ها یاد گرفته و آن را هنگام عصبانیت به ما تحویل می داد . این کوچولوی شیرین زبان و دوست داشتنی با اینکه به کلاس قرآن رفته و مادرش نیز با کتابهای داستان توانسته اشعار و مطالب مفید به او آموزش دهد اما هنوز گاها برخی رفتارهای غیر اخلاقی در او دیده می شود و این جای تاسف دارد اول بخاطر اشتباه ما و سپس برای فرهنگ بی فرهنگی وارد شده بر کشور ما .



» ساعت 11:50 صبح روز چهارشنبه 87 اردیبهشت 18

 

تاریک روشن صبح به امید دیدن روی آن گل زهرائی به سمت وعده گاه عشق حرکت کردیم . با خود می گفتم در این هنگام باید خیابانها خلوت باشد و من در بهترین مکان می توانم جایی برای خود دست و پا کنم تا رهبر عزیزم را از تزدیک ببینم ، زهی خیال باطل گویا مردمانی عاشق تر از من با شور و اشتیاقی وصف ناپذیر نماز صبح خود را نیز در همان جا اقامه کرده بودند . خدا یا اینان چه عشقی بر سر دارند ...
از همان ابتدا سعی کردم در ابتدای جایگاه بمانم تا لحظه موعود ...
ساعتی گذشت سیل جعیت روانه شد و ازدحام به قدری بود که به زحمت خود را سراپا نگه داشته بودم . هرچه زمان می گذشت فشار و انبوه جمعیت بیشتر می شد . هربار موجی از انسان برپا می شد و ما را با خود به سمتی روانه می کرد که اگر لحظه ای کنترل خود را از  دست می دادی زیر دست و
پا باید فاتحه خود را می خواندی ...
با همه فشار ها و گرمای بوجود آمده در هیاهوی بی سابقه در جمع انسان ، همه با هیجانی غیر قابل توصیف ، اندکی خم به ابرو نیاورده و همچنان در انتظاری سراسر عشق بار به پشت سر نهادن لحظات مشغول بودند . تا قبل از ورود آقا چندین نفر در اطراف من بی هوش شدند و با کمک مردم از کارزار خارج شدند . با تمام خستگی موجود از خدا می خواستم تا نیروئی به من ببخشد تا بتوانم به سر منزل مقصود برسم .

به علت حضور بیش از حد مردم خونگرم شیراز در خیابانهای همجوار و اطراف ماشین حامل رهبر عزیز لحظه دیدار حدود دو ساعت تاخیر داشت و اما هنگام ورود آقا تا چشمم به آن جمالی نورانی و تمثال حیدری افتاد دل بی تاب شد ... اشک بود و فریاد لبیک ...
خبری از رنجها و سختی های این چند ساعت نبود ... نیروئی غریب و احساسی عجیب توانمان را دوصد چندان کرد و با تمام وجود فریاد می زدیم ... صلی علی محمد ... نائب مهدی آمد ...  و گاها ...  این همه لشکر آمده ... به عشق رهبر آمده ... و ...
نمی توان شرح داد رسم عاشقی را ...
در این هفته در چندیدن جلسه از دیدار رهبر با اقشار مختلف مردم حضور داشتم و دو جلسه نیز به خاطر مسائل شخصی از دست دادم و کارت دعوتم را به دوستان دادم .
و اکنون به شهرستان آمده ام تا بار دیگر ... گویا سیراب نمی شوم ...
من آن را به واکسن معنویت تعبییر کردم . دکتری می گفت واکسن هپاتیت در سه نوبت در سه زمان مختلف تزریق می شود و در مرحله اول جهت از بین بردن ناقل بیماری و دوم بار جهت ایجاد سطح ایمنی بدن و نوبت سوم جهت افزایش سطح ایمنی بدن می باشد . باخودم میگویم چه خوب است که هر بار مولا و امام خویش را از نزدیک مشاهده می کنم و بیانات فصیح و درس آموز ایشان را می شنوم ،مانند واکسن فوق روحم از بیماری ها و ناپاکی ها خلاص و از شر شیطان ایمن شود . انشاءلله...
جای همه دوستان خالی ... روایت عشق با زیبائی هرچه تمامتر در شهر ما رقم خورد ...

گفته بودم چو بیائی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیائی

 



» ساعت 6:15 عصر روز یکشنبه 87 اردیبهشت 15

 
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >