ابوریحان درونی - دنـیـــای جـــوانـی

درباره نویسنده
ابوریحان درونی - دنـیـــای جـــوانـی


آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
دوست و خصوصیات آن
دعا
مشکلات جوانی
نصایح
خاطرات مقام معظم رهبری
اشعار
دلتنگی های من
دختر خانم ها حتما بخوانند . . .
دل و . . .
هنگام ظهور
عشق حقیقی
سیب گلاب
روزی که شهادت . . .
فرهنگ دانشجوئی یا . . .
بهداشت عمومی
شب جمعه
یک خاطره
امید
خاطرات حاج آقا قرائتی
جرم و جنایت چرا ؟
تصاویر شیراز قدیم
حضرت علی علیه السلام
آرزوها . . .
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)
کاریکاتور
زن و اشتغال
حقیقت تلخ
یا جواد الائمه(ع)
نامه ای عاشقانه
ازدواج با شکوه
حجاب
حرف دل
غیرت و مردانگی
محرم
ابتذال در مداحی
باغ انقلاب
ویروس اجتماعی
یا رسول الله ...
مطالب سیاسی
ریشه تاریخی سیزده بدر
نماز
ویژه سفر رهبر به شیراز
رخنه شیطان
نامه ای به دوست
السلام علیک یا فاطمة الزهرا(س)
موج وبلاگی حجاب
نهج البلاغه و مظلومیت علی (ع)
خاطرات فراموش نشدنی
عالم محضر خداست
لذت عبادت
انسان و ایمان
بیت النور
ماه رمضان
تفاوت فرهنگ ها ...
علی (ع) و شب قدر
یاد امام و شهدا ...
ایستگاه پاسخگوئی حجاب
دانلود برنامه رساله برای موبایل
السلام علیک یا جعفر بن محمد ایها الصادق یابن رسول الله
ظاهر و باطن
السلام علیک یا حضرت معصومه سلام الله علیها و رحمة الله و برکاته
تحلیل روز یا کوته نگری ...
به اسم قرآن چه می کنند !
حرم علی بن حمزه علیه السلام
دکتر عصام العماد
معنای زندگی
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها Ho! O Saki
عاشقانه و عارفانه
غزه - gaza
علیمی به کجا چنین شتابان !
حاج میرزا محمد اسماعیل دولابی
کاریکاتور _ عشق های امروزی...
صورت و سیرت
اردوی جنوب(از بلاگ تا پلاک)
بعضی وقتها ...
به بهانه تولد
نامه ای به پدر جانبازم
هدف از ازدواج چیست ؟
دل نوشته ها 2
ساده اما حسابی
به رنگ جوانی
تهاجم فرهنگی در پوشاک !
کنکور ازدواج
شب است و همسایه گرسنه
انیشتین
مرگ بر اسرائیل
بصیرت
کرونا


لینکهای روزانه
سریعترین دیکشنری آن لاین [36]
فوتوشاپ آن لاین [31]
مشاوره و پاسخگوی آن لاین [28]
اعراب گذاری هوشمند [13]
پخش زنده شبکه های صدا و سیما [192]
سازمان ملی جوانان [194]
فرهنگ واژگان فارسی به فارسی [139]
آپلود رایگان عکس و فایل [212]
صورت حساب تلفن همراه [313]
اس ام اس های مذهبی [935]
پایگاه اطلاع رسانی دفترمقام معظم رهبری [167]
علوم و معارف قرآن در تفاسیر [263]
[آرشیو(12)]


لینک دوستان

پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار
پیاده تا عرش
مهندس محی الدین اله دادی
► o▌ استان قدس ▌ o ◄
****شهرستان بجنورد****
رهسپاریم با ولایت تا شهادت
برادران شهید هاشمی
بچّه شهید (به یاد شهدا)
دهکده کوچک ما
خط سرخ شهادت
ملیحــــــــــــــــــــــانه
حرفهای جوانی


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
ابوریحان درونی - دنـیـــای جـــوانـی


لوگوی دوستان



آمار بازدید
بازدید کل :680104
بازدید امروز : 9
بازدید دیروز :97
 RSS 
 

 درمان افسردگی و هم و غم :

از امام صادق (ع) :

غسل کن و دو رکعت نماز بخوان و بگو

« یا فارجَ الهَمِّّ و یا کاشِفَ الغَمِّ یا رحمنَ الدُّنیا و الاخِرَة و رحیمَهُما فَرِّج هَمِّی وَاکشِف غَمِّی یا الله الواحِدُ الاَحَدُ الصَّمَدُ الِّذی لَم یَلِد و لَم یُولَد و لَم یَکُن لَهُ کُفُواً أحَد ، اعصِمنِی و طَهِّرنِی وَ اذهَب ببَلیَّتی »

و سپس آیة الکرسیو معوذتین را قرائت نما

 همچنین از رسول خدا(ص) روایت است که در این حال بگوید :

« الله رَبّی و لا اُشرکُ به شَیئا تَوَکَلتُ علَی الحَیِّ الَّذی لا یَمُوتُ »

اصول کافی ج 6 ص 264_266

 

آسانی تحصیل علوم :

هر کس روز پنج شنبه سیصد نوبت این دعا را بخواند نزد علما و فضلا عزیز و محترم شده و تحصیل علوم بر وی آسان می شود (برای افزوده شدن رغبت به مطالعه و همچنین یافتن معلم و استاد فاضل و صالح بسیار مؤثر است )

« بسم الله الرَّحمن الرَّحیم مَن کانَ یُریدُ العِزةَ فَلِلهِ العِزَةُ جَمیعاً »

جامع الفوائد 

 

دلهره و اضطراب

امام صادق (ع) فرمودند :

دست را بر سینه گذاشته و سه بار بگوید :

« بسم الله وَ بالله محمدٌ رسولُ الله ولا حَول ولا قُوَّة اِلّا بالله العَلی العَظیم الّهُمَّ اَمسِح عَنِّی ما اَحذَر »

طب الائمه ابن بسطام



» ساعت 8:37 عصر روز شنبه 86 تیر 23

 

برکت بزرگ انقلاب ، انس روز افزون جوانان ما به قرآن

البته گاهى در گوشه و کنار چند نفرى دور هم جمع مى‏شدند و تلاوتى می کردند؛ اما این رشد روزافزون و این سیل عظیم توجه جوانان و بچه‏ها به قرآن، اصلاً مربوط به بعد از انقلاب است. به همین جهت، گاهى قبل از انقلاب بعضى از قراء به ایران مى‏آمدند؛ ولى کسى نمى‏فهمید که اینها چه وقت آمدند و چه زمانى رفتند! قبل از انقلاب «شیخ ابوالعینین» با دعوت اوقاف به مشهد آمده بود. من نوارهاى او را قبلاً زیاد شنیده بودم و دورادور از خواندن او خیلى خوشم مى‏آمد. ما با کسانى که او را دعوت کرده بودند، بکلى قطع رابطه کرده بودیم و با اینکه خیلى دوست مى‏داشتم صداى او را گوش کنم، اما اصلاً به مجالسى که درست کرده بودند، نرفتم. در مسجد گوهرشاد مشهد، در آن ایوان مقصوره جلسه اى درست کرده بودند و قرآن مى‏خواندند. آن کسانى که در آن‏جا نشسته بودند، گمان نمی کنم که به صد نفر مى‏رسیدند؛ همین‏طور دورتادور نشسته بودند و به تلاوت قرآن گوش می کردند. در آن موقع هوا سرد بود و مجتباى ما هم که کوچک بود، همراهم بود. چون نمى‏خواستم داخل جلسه بروم، ناگزیر در آن هواى سرد در غرفه بیرون نشستم تا صدایى را که پخش مى‏شد، بشنوم. آن زمان جمعیت حدود صد نفر بود؛ در حالى که حالا وقتى شماها در جایى وارد مى‏شوید، واقعاً همه شهر تکان مى‏خورد.

(نقل شده در دیدار جمعى از قاریان قرآن کریم 20/11/1369)



» ساعت 11:40 عصر روز پنج شنبه 86 تیر 21

 

این مطلب را برای کوری چشم بعضی ها می نویسم که آمدند از حرف های امام سوء استفاده می کنند و بر علیه رئیس جمهور حرف می زنند و  خود را حامی یکی دیگر می دانند و می گویند دین از سیاست جدا است واسم وبلاگش را با آزادی نشان داده است . اینان غرب زده هائی هستند که از اسلام هیچ چیز نمی دانند .

  
البته در اذهان بسیاری بلکه اکثری بیشتر از مردم بیشتری از اهل علم بیشتری از مقدسین این است که اسلام به سیاست چه کار دارد اسلام و سیاست جداست از هم. همین چیزی که حکومت ها نمی گذارند همین که از اول القا کردند این اجانب در اذهان ما و حکومت ها در اذهان ما که اسلام به سیاست آخوند چه کار دارد به سیاست. فلان آخوند را وقتی عیبش را می گیرند می گویند: آخوند سیاسی است اسلام می گویند از سیاست کنار است دین علی حده است سیاست علی حده اینها اسلام را نشناخته اند. اسلامی که حکومتش تشکیل شد در زمان رسول الله و باقی ماند این حکومت به عدل یا به غیر عدل و در زمان حضرت امیر بود باز حکومت عادله اسلامی بود یک حکومتی بود با سیاست با همه جهاتی که بود. مگر سیاست چی است روابط مابین حاکم و ملت روابط ما بین حاکم با سایر حکومت ها - عرض می کنم که - جلوگیری از مفاسدی که هست همه اینها سیاست است احکام سیاسی اسلام بیشتراز احکام عبادی آن هست.کتابهائی که اسلام در سیاست دارد بیشتر از کتابهائی است که در عبادت دارد. این غلط را در ذهن ما جای گیر کرده اند و حتی حال باورشان آمده  .

*** صحیفه نور جلد 1 صفحه  239 تاریخ: 56/7/6



» ساعت 12:48 صبح روز پنج شنبه 86 تیر 21

 

هر قدر در جوانی انسان مهذب شد‚ شد. اگر در جوانی خدای نخواسته مهذب نشد بسیار مشکل است که در زمان کهولت و پیری که اراده ضعیف است و دشمن قوی‚ اراده انسان ضعیف می شود و جنود ابلیس در باطن انسان قوی‚ ممکن نیست دیگر آن وقت‚ اگر هم ممکن باشد بسیار مشکل است. از حالا به فکر باشید‚ از جوانی به فکر باشید.

*** صحیفه نور جلد 1 صفحه  125  تاریخ:دی ماه  1343

    شما که الان جوان هستید و قوای جوانی را الحمدلله دارید و مبتلای به سستی پیری نشدید زود می توانید خودتان را اصلاح کنید. خیال نکنید که بگذاریم آخر عمر‚ آنوقت توبه کنیم. آخر عمر توبه ممکن نیست برای آدم‚ اگر از اول عمر دنبال قضیه نباشد‚ خودش‚ خودش را نسازد‚ آخر عمر دیگرنمی تواند‚ قوای شیطانی در انسان ریشه کرده و قوی شده و قوه خود آدم ضعیف شده و اراده اش ضعیف شده و کاری از او نمی آید. جوان ها قدر جوانی شان را بدانند که صرف کنند در علم و در تقوا و در سازندگی خودشان که اشخاص امین صالح بشوند که مملکت با اشخاص امین صالح می تواند مستقل باشد. همه این پیوستگی هایی که ما به خارج پیدا کردیم‚ دنبال این بود که ما رجال صالح نداشتیم‚ آنوقت اگر رجال صالحی بودند‚ کنار بوند‚ کنار گذاشته بودند‚ آنهایی که در میدان بودند آنها رجال صالح نبودند‚ دانشمند هم بودند اما رجال صالح نبودندبه درد مملکت نمی خوردند و آنها بودند که ما را پیوسته به خارج کردند و سال های طولانی مملکت ما در حلقوم خارجی منافعش فرو رفت و به ما آن کردند که الان می بینید که هیچ نداریم. شماها ذخائر این مملکت هستید‚ جوانید‚ دانشجو هستید‚ ذخیره این مملکت هستید طوری بکنید که این ذخیره ها برای مملکت مفید واقع بشود و خودتان را اصلاح بکنید تا انشای الله یک انسان های متعهد صحیح العمل امین‚ کشورتان دست خودتان و خودتان اداره اش بکنید. آدم امین را هیچ کس نمی تواند معوجش کند‚ اشخاصی که اعوجاج دارند اینها امانت ندارند‚ اینها صلاحیت ندارند.

*** صحیفه نور ج 8 صفحه 52تاریخ: 58/4/16 



» ساعت 1:33 صبح روز یکشنبه 86 تیر 17

 

قبل از هر چیز خواهش می کنم مطلب را تا پایان بخوانید و زود قضاوت نکنید . این مطلب صرفا جهت آگاهی بیشتر خانواده ها نوشته ام و اینجانب قصد توهین به شخص یا ارگان خاصی را ندارم .
اکثر دانشجویان دانشگاه آزاد از خانواده های مرفه هستند یا از وضعیت مالی خوبی برخوردارند که از عهده هزینه های آن بر می آیند . بعضی از دانشجویان فقط برای کلاس گذاشتن پیش دوستان و اقوام به این مرکز علمی می آیند و هدف مشخصی از ادامه تحصیل ندارند(البته هستند دانشجویانی که تمام هم وغمشان درس خواندن است و اهل هیچ سرگرمی جز درس نیستند) . مهمترین مشکل دانشجویان نداشتن خوابگاه است که هزینه زیادی برای کرایه یک اتاق کوچک متحمل می شوند و این کار با همکاری چند نفره قابل حل است . اما اصل مطلب دوری از خانواده و پیامدهای آن می باشد . در این حین با آزادی عمل بیشتری که دانشجویان پیدا می کنند و آشنائی با افراد مختلف تاثیرات بسزائی در زندگی شان بوجود می آید . این تاثیرات در دختر خانم ها بیشتر و بیشتر خواهد بود چرا که دوری از خانواده برایشان کمتر اتفاق می افتد و حس اینکه دیگر کسی نیست که او را زیر نظر داشته باشد (یعنی خانواده) باعث می شود درس کم اهمیت ترین برنامه کاری او باشد . همه به خوبی منظور مرا می فهمید ولی متاسفانه این امر واقعیت دارد .البته فاکتور از بعضی از دختر خانم های مؤمن و متعهد و که همیشه خدا را ناظر بر اعمال خویش می دانند .
وقتی وارد شهرستان های کوچک می شویم در ابتدای شهر با دانشگاه آزاد اسلامی برخورد می کنیم و …
در شهرستان ها یا شهرهای کوچک معمولا به علت وسعت و جمعیت کم عموما مردم مذهبی و مؤمنی زندگی می کنند که از اصالت خوبی هم برخوردار هستند . جمعیت کم آن باعث می شود تا اکثر مردم یکدیگر را بشناسند و تقریبا نسبت های فامیلی کمی هم با هم داشته باشند و این باعث می شود کمتر در آنها ناهنجاری دیده شود ، حتی می توان گفت در اکثر شهرستان ها از خانم های چادری پوشیده شده است و مسافرانی که برای استراحت بین راهی به آنجا قدم می گذارند به خوبی از نوع پوششان قابل تشخیص هستند .
اما متاسفانه با آمدن دانشگاه آزاد در شهرستان ها و رفت و آمد دانشجویان با ظواهر مختلف تاثیر زیادی در فرهنگ مردم آن شهر یا شهرستان بوجود آورده است . آقا پسرها با مدل های مختلف مو و لباس های عجیب و دختر خانم ها با آرایشی عجیب تر .و برای اینکه پوششان را با مردم بومی وفق دهند دیده می شود پارچه های مشکی به خود آویزان کرده اند به اسم چادر!!! ،یعنی اصلا بلد نیستند چادر سر کنند و آن را مانند آدم های شلخته دور خود گرفته اند .وقتی که عصر ها برای خرید به خیابان می آیند به خوبی این مسئله مشهود است و تصاویر این چنینی در مرکز شهر زیاد به چشم می خورد به طوری که هرکسی با دیدن آنها سریعا متوجه می شوند که  دانشجو هستند (یعنی خیلی تابلو هستند) . این امر باعث شده است کم کم زنان بومی آن منطقه نیز به لباس های آنها روی آورند و چادر خود را فراموش کنند آقایون هم از ریخت و قیافه های عجیب و غریب آنها تقلید کنند .
اگر دختر خانمی محجبه و مذهبی هم در بین آنها باشد دیگر دانشجویان او را امل صدا می کنند و چه طعنه هائی که به او نمی زنند چرا چون پایبند به اصول دین می باشد و اصالت خویش را هرگز فراموش نمی کند.
متاسفانه خبر های بدی هم دربین دانشجویان خوانده ایم و چه اتفاقاتی که نمی افتد!؟ به طوری که تعریف آن را در دیگر شهر ها نیز می توان شنید !!!
برخی از دانشجویان روستائی هستند و به علت دوری از اجتماع بیشتر در معرض مشکلات و ناهنجاری ها قرار می گیرند . وقتی وارد دانشگاه می شوند و با مشاهده رابطه نزدیک بین دختر و پسرها ساده تر بگوئیم دوستی بین آنها که به بهانه های مختلف صورت می گیرد باعث دوگانگی فرهنگی می شوند و کم کم تحت تاثیر شرایط موجود قرار می گیرند .
این دوستی ها عواقب بدی دارد چرا که هر یک فقط برای سرگرمی و خوشگذرانی به این روابط دامن می زنند و این ساده ترین مسئله موجود می باشد .
بعضی دیگر از دانشجویان ساده دچار مشکل دیگری می شوند و آن کشیده شدن به مسائل سیاسی و قرار گرفتن در احزاب می باشد که با افکار پوچ و واهی مورد شستشوی مغزی می شوند و کلا درس را فراموش کرده و تمام افکار خود را به سمت سیاست سوق می دهند ، بیشتر سیاستی که دست پرورده منافقین و غرب زدگان وطن فروش می باشد و آنان را بر علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی تربیت می کنند . اصلا یادشان می رود برای چه به دانشگاه آمده اند .
حال به دور از تمامی حرف و حدیث ها نباید دانشجویانی را نادیده گرفت که با گذراندن سطوح مختلف علمی و با تلاش و پشتکار و با هدفی و روشن خود را به مدارج بالای علمی می رسانند و بانی قدرت علمی ،  فرهنگی ، اقتصادی و اقتدار کشور عزیزمان ایران می شوند . براستی اینان مایه ی افتخار مردم ایران هستند .
تمام گفته های من معطوف به تمامی دانشجویان عزیز یا مشکل خود دانشگاه و یا اساتید آن    نمی باشد منظور من عده ای هستند که به اسم دانشجو می آیند و خود و اطرافیان خود را به تباهی می کشند . بیچاره پدرومادرانی که با مشقت فراوان هزینه های آنها را متقبل می شوند تا باعث سربلندی خانواده شان گردند . ولی متاسفانه مواردی دیده شده که نه تنها این امر صورت نگرفته بلکه دیگر آبروئی برای خانواده هم باقی نمانده است . کسی که سالها در میان اقوام و همسایگان به عنوان فردی متشخص و خانواده دار شناخته می شد اکنون به خاطر ندانم کاری فرزند محصلش دیگر قادر نیست سرش را در میان اطرافیان بالا بگیرد. !!؟ برای مثال آقا پسر یا دختر خانمی که برای تحصیل به شهر دیگری رفته اکنون به عنوان یک معتاد به خانه بر گشته است براستی چرا !!؟؟ چرا بعضی از جوانان جنبه ندارند و تا از خانواده دور می شوند همه چیز را فراموش می کنند و دست به کاری می زنند که از عواقب آن نمی هراسند .
گهگاه دیده شده در مسافرت ها هنگامی که به اول شهر می رسیم یعنی به دانشگاه کسانی را می بینیم از اتوبوس خارج می شوند و به سمت دانشگاه می روند که تا آن لحظه فکر می کردیم یک زوج جوان هستند و با هم به مسافرت می روند ولی . . .
یا دختر خانم هائی که وقتی می خواهند به شهر خود برگردند چادرشان را از کیفشان بیرون می آورند !!!. متاسفانه این امر واقعیت دارد و نمی توان آن را انکار کرد .

 انشاءالله همه دانشجویان عزیز با نگاه مثبت به آینده و بدور از تمامی رفتارهای غیر اخلاقی و با همت عالی خود باعث سرافرازی خانواده و میهن خود شوند و کاری نکنند که مورد سوء استفاده بیگانگان گردد.



» ساعت 4:16 عصر روز جمعه 86 تیر 15

 

بسم رب الزهرا

 

از چه جهتى حضرت فاطمه(س) مادر همه ما مى‏شود و آیا از نسل او هستیم؟

حضرت زهرا (س)، از نظر نسبى، فقط مادر کسانى هستند که از طرف پدرى یا مادرى سلسله‏ى آباء و اجداد آنان به ایشان منتهى مى‏گردد. و سایرین چه شیعه و غیر شیعه، حضرت زهراء (س) مادرشان نخواهد بود.

از آنجا که ازدواج شیعیان، با هم مذهب خودشان است و در میان آنان عده زیادى از نسل و اولاد فاطمه زهرا (س) هستند معمولاً هر شیعه‏اى اگر در مورد آباء و اجداد و مادران و جدّات خود یک بررسى کند در میان آنان فردى که از نسل حضرت زهرا (س) باشد، یافت مى‏شود و اگر یافت شد، قطعاً از نسل و فرزندان ایشان خواهد بود. اما گاه مقصود از اینکه ما فرزندان ایشان هستیم، فرزند نسبى نیست، مقصود این است که ایشان مادر معنوى ما و ما فرزندان معنوى ایشان هستیم. از آنجا که کسانى که الگوى هدایت ما هستند حق حیات معنوى بر گردن ما دارند، ما آنان را به منزله پدر یا مادر معنوى خود تلقى مى‏کنیم. همچنانکه وقتى در مورد استاد و معلم خود مى‏گوئیم، حق پدرى بر گردن ما دارد او پدر ماست و ما فرزندان اوئیم مقصود این نیست که از لحاظ نسبى او پدر ما و ما فرزند او هستیم.

 

پرسمان _ مرکز فرهنگی نهاد_ نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری

 

فاطمه زیباترین نام شد چون نام مادریست که یازده ستاره در آسمان ولایت به  پرتو افکنی نور الهی  برافراشت .

ویژگی ها و فضائل منحصر به فرد حضرت زهرا(س)

فاطمه زهرا(س) بهترین زنان اهل بهشت است .

دارای مقام شفاعت است .

پاره تن پیامبر اکرم(ص) بود .

زاهدترین زنان بود .

عابدترین مردم بود .

دارای مقام عصمت بود .

در انفاق به دیگران سرآمد بود .

بسیار به فکر گرفتاری دیگران بود و برای آنها دعا می کرد .

رفتارش خداپسند و حجابش زبانزد بود .

کلامش درافشان و نشست و برخاست او الهی بود .

پیامبر اکرم(ص) اذیت نسبت به او را آزار خود می دانست .

شادی او را شادی خود می نامید .

بوی بهشت را از او استشمام می کرد .

او را مصادیق آیات تطهیر ، اطعام و مباهله نامید .

ام ابیهایش خواند .

 

نیمی از شعر زهره زهرا شاعر شهیر مرحوم سید محمد علی ریاضی یزدی

زهره زهرا

آن زهره ای که مهر به نورش منور است

ریحانه   پیمبر   و   زهرای   اطهر   است

بانوی     بانوان     جهان     سرور     زنان

درج   عفاف  و  عصمت  کبرای  داور است

بر    تارک     زنان     جهان     تاج    افتخار

بر گردن  عروس  فلک  عقد  گوهر  است

بحریست  پر  ز  در  و  گوهرهای  شاهوار

یزدان، اورا ستوده به قرآن که کوثر است

کیهان    تابش     دو      فرزنده      آفتاب

گردون  گردش  دو  درخشنده اختر است

او را  پدر  رسول  خدا    صدر     کائنات

او  را  علی  ولی خداوند ، همسر  است

خواندش   پدر  به   ام ابیها  که  نور    او

فیض  نخست و صادر اول زمصدر است

زین  روز  جمع  اهل  کساء   نام فاطمه

در  گفته  خدای  تعالی  ، مکرر   است

تا  روزگار  بوده   و تا   هست     پایدار

عرش  خدا  ز  زهره  زهرا  منور  است

 

 



» ساعت 1:41 صبح روز پنج شنبه 86 تیر 14

 

روزی که شهادت ، این واژه پر صلابت جاودانگی ، شبهای سیاه سکوت راشکست ! 

روزی که شهادت ، زمین را آسمانی کرد ، ستاره پر فرغ انقلاب در هاله ای قدسی درخشیدن گرفت !

روزی که شهادت ، سپیده ایمان را نوید داد ، امید خزان زده بشری بهار شد !

و روزی که شهادت آواز پر جبرئیل را در کوچه های شهر جار می کرد ، صبح دامنی از نور بر سر و روی زمینیان نثار کرد !

واز آن روز بود که شهادت رؤیاهای عاشقان خمینی را تاویل کرد تا آسمانهای مشرق از آفتاب خمینی لبریز شود !

روزی که شهادت ، سر تا نیستان وجود را به آدمی آموخت ، روزی که شهادت ، راه روشن شهر زیبائی ها را ترسیم کرد !

و روزی که شهادت ، پرواز تا آفاق عرش را برای اهل یقین و معرفت ممکن کرد ! 

حیات ، ایمان ، ولایت ، رهائی ، حریت ، آزادی ، عدالت ، انتظار و معنویت نه آنگونه که بود بلکه بدان سان میراث داران شهادت تا همه فرداهای تاریخ آن را فریاد کرده اند ، بر آئینه وجودمان تجلی یافت !

و ازهمان روز بود که وارثان تاریکی ، بی تاب از انفجار نور ، دروازه های شهر ایمان را با خام خیالی هایشان هدف گرفتند ، اما ندانستند که حسینیان همه تاریخ ، جهاد را دروازه بهشت و میدان مشق عشق را قطعه ای از آسمان می شمارند !

اگر تو نیز می خواهی نقش آن روزهای جاودان تا ابد ، بر اعماق جانت بنشیند ، با یادها و یادگاری های همان روز ها انس بگیر تا بدانی نام آوران عرصه های شهادت که بودند و چه کردند .

 



» ساعت 7:19 صبح روز سه شنبه 86 تیر 12

 

وقتی در خیابان رد می شوم چیزهائی می بینم که خیلی ناراحت کننده هستند .

و کسانی را می بینم که نشان می دهند  دیگر آن غیرت ایرانی توی رگهایشان نیست

فرهنگ و اصالت خودشان رو فراموش کردند و اصلا نمی دانند چه سرمایه های با ارزشی را از دست دادیم تا این آزادی و آسایش را به دست آوردیم منظورم خانم هائی هستند که با لباس های زننده و ا آرایشی عجیب و غریب توی خیابان پا می گذارند و. . نمی دام با چه تفکری این کارها راانجام می دهند و می خواهند چه چیزی را ثابت کنند ، به نظر شما شخصیت این افراد با این نوع پوشش بالاتر جلوه می کند یا مردم با  احترام بیشتری با آنها بر خورد می کنند !؟ براستی پس آن غیرت مردان  ایرانی کجا رفته  است اصلا چه طور اجازه می دهند که ناموسشان با این حالت به خیابان پا بگذارند با چه تفکری ؟ آیا می خواهند مخالفت با نظام مقدس جمهوری اسلامی را نشان بدهند و دل دشمنان اسلام را شاد کنند یا به خیال خودشان متشخص تر می شوند یا به قول خودمان با کلاس تر  .

 وقتی که چنین چیزهائی و را می بینم احساس می کنم چند تا فرشته بالای سر طرف حرکت می کنند و لحظه به لحظه یک گناه به گناهان آن شخص اضافه می کنند ، و باعث قهر خدا می شوند .

براستی الگوی این افراد چه کسانی هستند ، زنان خود فرخته غربی که برای اندکی پول دست به هر کاری می زنند و حاضرند خودشان را عروسک خیمه شب بازی مردان اجنبی کنند و تنها چیزی که باعث می شود به معروفیت برسند زیبائی آنهاست و دیگر هیچ که به روی مردم از طریق رسانه ها بزرگ جلوه داده می شوند ولی در آن سوی ماجرا بسیار خوار و ذلیل هستند مگر تا به کی این زیبائی باقی خواهد ماند .

حال ما مسلمانیم و می دانیم بعد از این دنیای دیگری وجود دارد و یک روز باید جواب همه اعمالمان را بدهیم پس چرا ...؟

ما الگو های برگزیده و به بسیار بزرگواری داریم که مهر و عشق به آنها هزاران بار می ارزد به یک لحظه نگاه به الگو های غربی ، که از بزرگواری و کرامتشان هیچ کس قادر نیست به طور کامل آنان را وصف کند .

آیا این نوع پوشش اعتماد به نفس می دهد یا بزرگواری و کرامت !!!!!؟

یا اینکه باعث مزاحمت جوانان هرزه می شود و هزاران مشکل رفتاری دیگر ؟

امیدوارم با قرار دادن الگو های اخلاقی و رفتاری صحیح به شخصیت واقعی یک انسان پی ببریم و خود را با الگوهای غربی فریب ندهیم و کاری نکنیم که جان در بدن احساس اسارت کند و باعث پژمردگی آن شویم . انشاءالله .

استاد محمد علی معلم در مورد دختر خانم ها یه شعر زیبا گفته اند که با کمی تفکر به معنی آن پی خواهیم برد .

سیب گلاب

دخترا سیب گلابند مثل برفند مثل آبند

برف جاده گل و خاکه آب چشمه اما پاکه

دخترا شاخه نباتند چشمه ی آب حیاتند

اجر حافظ که می گن شمس حقه شاخه نباته

چشمه آب حیات  تو کوچه نیست تو ظلماته

ظلمات طرح یه پرده است

مثل پرچین مثل نرده است

آب که بی پرده می شه دریای شوره

آب روشن توی چشمه است توی یک تنگه بلوره



» ساعت 11:26 عصر روز شنبه 86 تیر 9

 

اشعار گروه سرود بچه های آباده

 

 دانلود سرود رضا رضا

 

 

 

 سرود امام رضا (ع)

 دوست دارم نگات کنم تو هم من و نگاه کنی

من تو رو صدا کنم تو هم من و صدا کنی

قربون صفات برم از راه دوری اومدم

جای دوری نمیره اگه به من نگاه کنی

دل من زندونیه توئی که تنها می تونی

قفس و واکنی و پرنده رو رها کنی

میشه کنج حرمت گوشه قلب من باشه

میشه قلب من و مثل گنبدت طلا کنی

تو غریبی و منم غریبم اما چه میشه

این دل غریبه رو با خودت آشنا کنی

دوست دارم تو ایوون مقصوره از صبح تا غروب

من با تو صفا کنم تو هم من و دعا کنی

دلم و گره زدم به پنجرت دارم می رم

دوست دارم تا من میام زود گره هام و واکنی

دوست دارم که از حالا تا صبح محشر همیشه

من رضا رضا بگم تو هم من و رضا کنی

حسرت زیارت جد تو مونده بر دلم

چی میشه اگه من و راهی کربلا کنی

یا علی موسی الرضا میشه به من نگاه کنی

 

 

اون قده رضا رضا می گم تا دردم و دوا کنی

 

 

 سرود حضرت رضا (ع)

 قربون         کبو ترای        حرمت              قربون    لطف  و    عطا  و    کرمت

آقا جون از روزی که با تو آشنا شدم              مورد       رحمت     خدا       شدم

 

          رضا رضا                             رضا رضا                           رضا رضا

 

گفته ای که هر کی بیاد به دیدنم                  من میام  سه جا بهش سر می زنم

آقا جون  وای  از  شب اول   قبر                   تو   بیا   بالا   سرم   مثل   یه   ابر

وقتی که روح از بدن  جدا میشه                  همه دل ها امیدش رضا میشه

روز محشر امیدم   پس از خدا                   تو  خودت  گفتی  رضا  منم  رضا

منم   امشب   به   زیارت اومدم                   به    امیدی    در   خونت    اومدم

آقاجون تو رو به جوادت رام  بده                     هر چی که ازت می خوام بهم بده

دل عاشقات برات   پر   می زنه                    گدا   رو  ببین  داره   در   می زنه

اون قده در می زنم این خونه رو                     تا   ببینم   روی   صاحب خونه رو

اومدم   تا   عقده   دل    وا   کنم                    اومدم اینجا   تو    رو   پیدا   کنم

بیا ای   نور   دو   چشمون    ترم                   می دونی کسی رو جز تو ندارم

 

            رضا رضا                             رضا رضا                           رضا رضا



» ساعت 1:59 عصر روز دوشنبه 86 تیر 4

 

از امام زین العابدین (ع) نقل شده است که فرمود :

مهدی از گردنه کوه طوی با سیصد و سیزده مرد به عدد رزمندگان جنگ بدر فرو می آید تا آنکه وارد مسجد الحرام می شود و در مقام ابراهیم چهار رکعت نماز می گزارد به حجر الاسود تکیه می زند و پس از حمد و ثنای خدا و یاد و نام پیامبر(ص) و درود بر او لب به سخن می گشاید بگونه ای که هیچ یک از مردم ، چنان سخن نگفته باشد . و نخستین کسانی که با او دست بیعت می دهند جبرئیل و میکائیل(ع) می باشند .

 

از ابوخالد کابلی منقول است که گفت : امام باقر (ع) فرمود :

سوگند به خدا گویا قائم را می بینم در حالیکه به حجر الاسود تکیه داده است و سپس خدای سبحان را به حق خویش سوگند یاد می کند و آنگاه می گوید :

« ای مردم : هر کس درباره خدا با من بحث و مناقشه کند ، من شایسته ترین مردم نسبت به خدا هستم .

ای مردم : هر کس درباره آدم با من بحث و مناقشه کند ، من شایسته ترین مردم نسبت به  آدم هستم .

ای مردم : هر کس درباره نوح با من بحث و مناقشه کند ، من شایسته ترین مردم نسبت به نوح هستم .

ای مردم : هر کس درباره ابراهیم  با من بحث و مناقشه کند ، من شایسته ترین مردم نسبت به ابراهیم هستم .

ای مردم : هر کس درباره موسی با من بحث و مناقشه کند ، من شایسته ترین مردم نسبت به موسی هستم .

ای مردم : هر کس درباره عیسی با من بحث و مناقشه کند ، من شایسته ترین مردم نسبت به عیسی هستم .

ای مردم : هر کس درباره محمد با من بحث و مناقشه کند ، من شایسته ترین مردم نسبت به محمد هستم .

ای مردم : هر کس درباره کتاب خدا با من بحث و مناقشه بپردازد ، من آگاه ترین مردم به کتاب خدا هستم آنگاه به مقام ابراهیم رفته و دو رکعت نماز می گزارد. »

 

از امام زین العابدین (ع) نقل شده است که فرمود :

مردی وابسته به او (یعنی از سلاله او) بر می خیزد و ندا می دهد : ای مردم ! این شخص خواسته شماست که اینک نزدتان آمده است ، شما را به همان اموری دعوت می کند که پیامبر خدا (ص) دعوت می فرمود ، در این هنگام مردم به پا می خیزند امام نیز بر می خیزد وخود اغاز سخن می کند : ای مردم ! من فلانی فرزند فلانی فرزند پیامبر خدا صلی الله علیه وآله هستم شما را دعوت می کنم به آنچه پیامبر خدا دعوت فرمود ، در این وقت مردم بپای خواسته و آهنگ کشتن او را دارند ، اما سیصد و سیزده تن از یاران حضرت از وقوع این حادثه جلوگیری می نمایند .

کتاب بحار جلد 52 ص 307_315_306

 

عمریست که از حضور او جاماندیم

در غربت سرد خویش تنها ماندیم

او منتظر است تا که ما برگردیم

مائیم که در غیبت کبری ماندیم



» ساعت 11:43 صبح روز جمعه 86 تیر 1

 
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >